پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی
100 سؤال/12
09 دی 1404
از چند پژوهشگر و فعال حوزه تاریخ شفاهی خواستیم دیدگاه خود را دربارۀ سؤالات تاریخ شفاهی بیان کنند. نام هر یک از شرکتکنندگان در ابتدای پاسخ آنها آمده و متن تمام پاسخها تا پایان هفته در همین درگاه منتشر خواهد شد. هدف از این طرح، گشودن دریچههای جدید به یک مسئله و ارتقای گفتوگوهای علمی در حوزۀ تاریخ شفاهی است.
در این طرح، شنبۀ هر هفته یک پرسش مطرح میشود و از کارشناسان میخواهیم تا پایان هفته دیدگاه خود را در قالب متنی کوتاه (حدود ۱۰۰ کلمه) ارائه کنند. تمامی پاسخها در کنار یکدیگر منتشر خواهند شد تا مخاطبان بتوانند دیدگاهها را مقایسه و تحلیل کنند.
مطالب، نظرات فرستادگان است و لزوماً نظر سایت تاریخ شفاهی نیست. هرچند قرار است پاسخها بر اساس حدود ۱۰۰ کلمه باشند، اما برای رعایت ادب و ناقص نماندن بحث، در مواردی پاسخهای بیش از این اندازه نیز پذیرفته میشود.
این بار از کارشناسان تقاضا کردیم پاسخ سؤال را تا یکشنبه شب ارسال فرمایند تا همۀ پاسخها روز سهشنبه منتشر شود.
سؤال 12:
مهمترین موانع راستیآزمایی روایتهای تاریخ شفاهی چیست؟
____________________________________________
پاسخ به سؤال 12:
حسن بهشتیپور
راستیآزمایی روایتهای تاریخ شفاهی با موانعی روبهروست که از ماهیت حافظهی انسانی و شرایط تولید روایت ناشی میشوند. حافظه پدیدهای ثابت و آرشیوی نیست، بلکه بازسازیشونده و متأثر از گذر زمان، گفتمانهای مسلط، گفتوگوهای بعدی و موقعیت کنونیِ راوی است. گزینشگریِ آگاهانه یا ناخودآگاه، سکوتهای معنادار و ادغامِ تجربهها از مهمترین چالشهای اعتبارسنجیِ روایتها به شمار میآیند. افزون بر این، روایت شفاهی محصولِ کنشِ متقابلِ راوی و مصاحبهگر است و شرایط مصاحبه، روابطِ قدرت و زبانِ موردِ استفاده بر محتوای نهایی اثر میگذارد. کمبود یا جانبداریِ اسنادِ مکتوبِ مکمل و دشواریِ دسترسی به آرشیوهای خام نیز امکانِ تطبیقِ بیرونیِ روایتها را محدود میکند.
در این چارچوب، تفکیک میانِ دو نوع اعتبار ضروری است: اعتبار تاریخی و اعتبار تجربی. روایت شفاهی ممکن است از نظرِ جزئیاتِ تاریخی نادقیق باشد، اما تجربهی زیسته، احساسات و معناهایی که بازتاب میدهد میتواند کاملاً معتبر و روشنگر باشد. راستیآزمایی در تاریخ شفاهی نه به معنایِ حذفِ ذهنیت، بلکه به معنایِ تحلیلِ انتقادی، زمینهمند کردنِ روایت و شفافسازیِ محدودیتهاست؛ رویکردی که گذشته را چندصداتر و انسانیتر فهمپذیر میکند.
محمدمهدی بهداروند
مهمترین موانعِ راستیآزماییِ روایتهای تاریخ شفاهی از ماهیتِ انسانیِ حافظه آغاز میشوند. حافظه نه آرشیوی دقیق، بلکه بازسازیگر است؛ راوی ناخواسته وقایع را با گذرِ زمان، احساسات، جایگاهِ اجتماعی و تجربههایِ بعدی بازچینش میکند. خودسانسوری و ملاحظاتِ امنیتی، سیاسی یا اخلاقی نیز باعثِ حذف یا تغییرِ بخشهایی از روایت میشود. از سویِ دیگر، همدلی یا پیشفرضهایِ مصاحبهگر میتواند مسیرِ پرسشها را بهگونهای هدایت کند که روایت یکسویه شود. کمبودِ اسنادِ مکتوبِ همزمان، دسترسینداشتن به روایتهایِ متعارض و فقدانِ تقویمِ زمانیِ دقیق، امکانِ تطبیق را دشوار میسازد. گاه نیز اسطورهسازیِ پسینی از افراد یا وقایع، روایت را از واقعیتِ تاریخی دور میکند. در نهایت، خلطِ تجربهی شخصی با تحلیل و داوریِ بعدی، مرزِ «آنچه رخ داده» و «آنچه فهمیده شده» را مخدوش میسازد.
غلامرضا آذری خاکستر
یکی از مسائلِ اساسی در تاریخِ شفاهی، راستیآزماییِ روایتهاست. اینکه روایتها چگونه و بر چه اساسی سنجیده شوند، همواره از چالشهایِ مهمِ پژوهشگرانِ این حوزه بوده است. تعیینِ میزانِ اعتبار و صحتِ روایت پیش از انتشار، نیازمندِ دقت، تجربه و روشهایِ علمی است. تسلط و تجربهیِ مصاحبهکننده میتواند تا حدی به شناساییِ نادرستیها کمک کند، اما معمولاً در مصاحبههایِ تکمیلی و مقایسهیِ روایتهاست که واقعیت روشنتر میشود. صداقتِ راوی نقشِ مهمی در شفافیتِ روایت دارد و در صورتِ وجودِ آن، بخشِ زیادی از مشکلات کاهش مییابد. همچنین تطبیقِ ادعاها با اسنادِ مکتوب و تصویری، ابزارِ مهمی برای اعتبارسنجی محسوب میشود. با این حال، مسائلی مانندِ کتمانِ حقایق، قهرمانسازی، اسطورهپردازی و سهمخواهی از رویدادهایِ تاریخی از چالشهایِ رایجِ تاریخِ شفاهی هستند. نبودِ دسترسی به اسناد و مصلحتاندیشیهایِ غیرعلمی نیز از مهمترین موانعِ راستیآزماییِ روایتها به شمار میآیند.
محمدمهدی عبداللهزاده
راستیآزماییِ همۀ آنچه مصاحبهشوندۀ تاریخشفاهی میگوید، نه ممکن است و نه لازم است؛ هرچند که مورّخ دنبالِ اطلاعاتِ مستدل و واقعی است و ممکن است در برخی موارد راوی ناخودآگاه یا به عللی آگاهانه، منطبق با واقعیت روایت نکند. بنابراین فقط باید روایاتی راستیآزمایی شوند که با روایاتِ غالب در آن زمینه تفاوت یا مغایرتِ معنیدار داشته باشند و یا بنا بر شواهد، عقل در پذیرفتنِ آنها دچارِ تردید شود. اهمِ موانع در اعتبارسنجی عبارتند از:
- سندی در آن مورد وجود نداشته باشد و یا این اسناد سندیت نداشته باشند.
- روایت منحصر به فرد باشد و روایت دیگری در آن مورد وجود نداشته باشد.
- مصاحبهگر و تدوینکننده به عللی به گونهای تحت تأثیرِ شخصیتِ مصاحبهشونده قرار بگیرند که در راستیآزمایی کم بگذارند.
- گویاسازیهای لازم با استفاده از منابعِ معتبر انجام نشود.
شفیقه نیکنفس
راستیآزمایی را میتوان به چند طریق انجام داد:
۱- مقایسهی روایت با روایتهایِ مشابه در سایر خاطرهها یا مصاحبهها
۲- تطبیقِ روایت با اسناد و مکاتباتِ اداری و گزارشها، عکس، فیلمهای خبری و مطبوعات
۳- درنظرگرفتنِ تعددِ روایتهایِ همسو
۴- نقدِ درونی و بیرونیِ روایت- که نقص در هر یک از آنها میتواند جزوِ موانعِ راستیآزمایی باشد.
از سویِ دیگر، برخی متخصصان اعتقاد دارند که روایتهایِ مصاحبهشونده بر مبنایِ باورهایِ سیاسی، مذهبی، اخلاقی یا طبقاتیِ او شکل میگیرد؛ پس روایتِ او بیشتر بازتابِ برداشتِ او از واقعیت است تا خودِ «واقعیتِ خام». روایتِ او به ما میگوید مردمِ یک دوره چگونه جهان را میفهمیدهاند و چه ارزشهایی برایشان مهم بوده است. این فهم برای تاریخِ اجتماعی و فرهنگی بسیار اهمیت دارد. بنابراین نباید به دنبالِ روایتی در تطابقِ صددرصدی با واقعیت باشیم.
حمید قزوینی
مهمترین موانع را میتوان به دو بخش تقسیم کرد: اول، موانعِ مرتبط با راوی؛ مانندِ بیانِ خاطراتِ کلی و عدمِ ورود به جزئیات، نارضایتی از راستیآزمایی، پیوند دادنِ خاطرات با منافعِ شخصیِ راوی، و بیانِ مطالبی که کاملاً خصوصی است و از طریقِ دیگر منابع قابلِ ارزیابی نیست. دوم، موانعِ حرفهای؛ مانندِ ضعفِ علمی و حرفهایِ پژوهشگر، کمبودِ روایتهایِ دیگر، فقدانِ اسناد و مدارکِ معتبر، عدمِ همکاریِ مراکزِ پژوهشی، عدمِ موافقتِ دیگر راویان برای بیانِ خاطرات، زمانبر و هزینهبر بودنِ راستیآزمایی، حساسیتهایِ سیاسی و امنیتی، حاشیههایِ خانوادگی، تعلقاتِ بومی و محلی و مواردی از این دست که راستیآزمایی را با مشکلاتی مواجه میکند.
ابوالفتح مؤمن
در تاریخ شفاهی، راستیآزمایی برای تبدیل روایتها به دادههای معتبر آرشیوی ضرورتی اساسی است؛ زیرا این اطلاعات بعدها بهعنوان منبع پژوهشی و مرجع فرهنگی مورد استفاده قرار میگیرد. با این حال، خاطرهگیریها و روایتهای تکصدایی که بدون فرایند سنجش و با شتاب منتشر میشوند، معمولاً از اعتبارسنجی کافی برخوردار نیستند و دقت پژوهشی را کاهش میدهند. با توجه به زیستهای پژوهشی، فرهنگی و تجاریِ تاریخ شفاهی، در زیست پژوهشی لازم است راستیآزمایی با اتکا به اسناد، روایتهای همسو و تسلط مصاحبهگر انجام شود. تاریخ شفاهی باید بهمثابه فرایندی مستمر فهمیده شود، نه پروژهای مقطعی؛ زیرا اطلاعات ناقص و اغراقآمیز میتواند واقعیت را پنهان کند. از مهمترین موانع راستیآزمایی میتوان به موارد زیر اشاره کرد: فقدان تسلط مصاحبهگر، قداستبخشی به راوی، اعتماد بیواسطه به گفتهها، اسطورهسازی، سطحینگری، دشواری دسترسی به راوی در گذر زمان، هزینه و زمانبر بودن فرایند، شتاب در انتشار و گسترش خاطرهنویسیهای تکصدایی.
سید محمدصادق فیض
میتوان اهمِ این موانع را بدین شرح بیان کرد:
- شخصیتِ کاریزماتیکِ گوینده که امکانِ خطا در گفتارِ او را ناممکن جلوه میدهد.
- اعتمادبهنفسِ راوی در بیانِ وقایع که مصاحبهکننده و مخاطب را مجبور میکند تا همهی گفتههای او را بپذیرند.
- فقرِ اطلاعاتِ مصاحبهکننده و پرهیزِ او از جستوجو در منابع.
- بیانِ «خبرِ واحد» از سویِ گوینده که امکانِ راستیآزماییِ آن را در میانِ منابع ناممکن میسازد.
- بیاطلاعیِ تدوینکننده یا مصاحبهکننده از پیشینهیِ راوی..
- تداخلِ تحلیل و دیدگاههایِ سیاسی، اجتماعی و شخصی در خلالِ بیانِ خاطرات که عملاً نقلِ واقعه را مخدوش و غیرقابلِ تمییز از اصلِ رویداد میکند.
ابوالفضل حسنآبادی
بحثِ اعتبارِ دادههایِ تاریخِ شفاهی یکی از ایراداتی بوده که همواره از سویِ مراکزِ پژوهشی و برخی از محققان ـ بهویژه در زمینهی تاریخ ـ وارد شده است و یکی از دلایلِ نگارشِ استانداردهایِ تاریخِ شفاهی و اطلاقِ «شواهدِ شفاهی» به جای «اسناد» نیز همین امر بوده است. فرایندِ راستیآزماییِ روایتهایِ تاریخِ شفاهی از زمانِ تعریفِ پروژه و مصاحبهی اولیه آغاز میشود و در حینِ انجامِ مصاحبه و آرشیو خاتمه مییابد و در صورتِ انتشار، تکمیل خواهد شد. از چالشهایِ این راستیآزمایی میتوان به عدمِ تعریفِ درستِ موضوع، انتخابِ مصاحبهکننده و مصاحبهشوندهی نامرتبط و انجامِ مصاحبهی غیراستاندارد اشاره کرد. از منظرِ دیگر، میتوان آن را به «راستیآزماییِ درونیِ محتوایِ تاریخِ شفاهی» در زمانِ ایجادِ اطلاعات و «راستیآزماییِ بیرونی» در زمانِ انتشار دستهبندی کرد.
تعداد بازدید: 26
آخرین مطالب
پربازدیدها
100 سؤال/12
راستیآزمایی روایتهای تاریخ شفاهی با موانعی روبهروست که از ماهیت حافظهی انسانی و شرایط تولید روایت ناشی میشوند. حافظه پدیدهای ثابت و آرشیوی نیست، بلکه بازسازیشونده و متأثر از گذر زمان، گفتمانهای مسلط، گفتوگوهای بعدی و موقعیت کنونیِ راوی است. گزینشگریِ آگاهانه یا ناخودآگاه، سکوتهای معنادار و ادغامِ تجربهها از مهمترین چالشهای اعتبارسنجیِ روایتها به شمار میآیند.





