خاطرات محمدرضا گلشنی


26 مهر 1401


محمدرضا گلشنی، سرباز آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان سیصد و بیست و هفتمین برنامه شب خاطره(شهریور 1400) بود. او درباره دشواری عزاداری ماه محرم در اردوگاه‌ها ساخت دفتر مداحی در دوران اسارت و زیارت کربلا پس از پذیرش قطعنامه خاطره گفت. او گفت این ماجرا برای سال 1367 یا 68 است. بین‌الحریمن خاکی و مغازه‌ها گلی بودند. به هیچ وجه شبیه الان نبود. 10 دقیقه به ما 200 نفر اجازه زیارت دادند. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

تاکنون 339 برنامه شب خاطره دفاع مقدس از سوی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری برگزار شده است. برنامه آینده 5 آبان 1401 برگزار می‌شود.

آرشیو



 
تعداد بازدید: 2135


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 108

وقتی به موضع رسیدم رفتم داخل سنگر. سربازها گفتند: «آن سرباز انتظامات، یعنی یعقوب احمد،‌ که عصام را دستگیر کرده بود دیروز بر اثر اصابت ترکش گلوله ایرانیها کشته شد. خدا را شکر کردم. بعد شنیدم سرهنگ میسر به ستوان یکم عباس اهل بصره گفته بود: «تفاوت کشته شدن عصام و یعقوب تفاوت بهشت و جهنم است.» چند روز گذشت. حمله شما شروع شد. تقریباً تا ساعت پنج‌ونیم صبح ما هنوز در مواضع خودمان بودیم. در شبِ حمله، آسمان را ابرهای سیاه پوشانده بود. افراد ما همه ترسیده بودند و حالت عجیبی داشتند. خستگی مفرط و یأس در تک‌تک افراد به چشم می‌خورد. رخوت و ترس موقعی بیشتر شد که ستوان یکم احمد جمیل و سرهنگ میسر با داد و فریاد ز افراد می‌پرسیدند «پل کجاست؟ پل کارون کجاست؟»