کیفی‌سازی آثار تاریخ شفاهی -1

محیا حافظی

22 شهریور 1402


سایت تاریخ شفاهی با موضوع نحوه ارتقاء کتابهای تاریخ شفاهی یا خاطرات، با برخی صاحبنظران و دست‌اندرکاران گفتگوهای کوتاهی انجام داده‌ است که ماحصل آن به صورت یادداشت‌های کوتاه و در چند قسمت تقدیم خوانندگان خواهد شد.

 

پیوند عکس و سند ضمائم به متن کتاب

انتخاب عکس‌ها و سندهای انتهایی باید مرتبط با مطالبی باشد که در متن کتاب آمده است. برای ارتقاء کیفیت اثر، پیشنهاد می‌شود این عکس‌ها و سندها به متن پیوند داده شوند. بهتر است در زیرنویس عکس و سند شماره صفحه متن کتاب را بیاوریم؛ در متن کتاب نیز شماره سند یا عکس مرتبط را در داخل پرانتز بیاوریم تا مخاطب به سادگی به آن دسترسی داشته باشد.

 

توضیحات دقیق برای عکس و سند

زیرنویس برای عکس‌ها و سندهای کتاب لازم و ضروری است؛ اما هرچه این زیرنویس دقیق‌تر باشد کیفیت اثر بالاتر خواهد رفت. علاوه بر پیوند تصویر و سند به متن و ارائه اطلاعات هویتی عکس و سند، نکات ظریف‌تری نیز وجود دارد که باید به آن توجه کرد. رعایت این نکات ارتباط پژوهشی مخاطب با کتاب را بیشتر خواهد کرد.

 

حروفچینی متن سند

متن بعضی از سندهایی که در انتهای کتاب آورده می‌شود ناخواناست و باعث استفاده کمتر محقق از آنها خواهد شد. حروفچینی متن کیفیت اثر را بالا خواهد برد.  

 

نمایه‌سازی و شرح‌نویسی

برای رغبت بیشتر محققین نسبت به کتاب تاریخ شفاهی لازم است نمایه‌سازی در کتاب با دقت انجام شود. هرچقدر نمایه درون‌مایه کتاب بیشتر باشد، رتبه پژوهشی آن نیز بالاتر خواهد بود. در نمایه، نام کسان و جای‌ها همیشه وجود دارد؛ اما می‌توان براساس محتوای کتاب، فهرست‌های دیگری نیز به آن اضافه کرد. به طور مثال برای یک کتاب تاریخ شفاهی با موضوع دفاع مقدس می‌توان نمایه‌هایی از عملیات‌ها، اصطلاحات، سلاح‌ها، نام شهدا و... نیز تهیه کرد.

ادامه دارد



 
تعداد بازدید: 3113


نظر شما


26 شهريور 1402   15:47:11
نوری
با سلام و تشکر
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 7

سه ـ چهار روز از عملیات گذشت. بچه‌ها از سمت راست کوه بالا کشیده بودند. ارتفاعات شیلر در حال فروپاشی بود. من چند بار با یکی از راننده‌های آمبولانس زیر خیمه آتش دشمن نشستیم و زیارت عاشورا خواندیم، در حالی که خشم خمپاره‌ها در اطرافمان شعله می‌کشید. یک بار که آمدند و آمبولانس خواستند، فهمیدم این بار جنازه شهید «حاجی‌پور» را باید ببریم. حاجی‌پور فرمانده تیپ عمار بود. شجاعت او را از زبان بچه‌ها زیاد شنیده بودم. حاجی‌پور با موتور می‌رفته که زده بودندش.