تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی

محمد ظاهری مقدم


تاریخ در گونه‌های مختلف نوشتاری خود می‌تواند واگویه‌های متفاوتی داشته باشد که هر کدام از آنها به نحوی تأثیر خود را دارند. در این میان و با گذر از تاریخ قدیم به جدید و در هنگامه‌ای که تاریخ‌نویسی سنتی جای خود را به تاریخ‌نویسی مدرن داده است، شیوه‌های متفاوتی از تاریخ‌نگاری به وجود آمده است که برحسب نیاز و موقعیت کارآیی خود را نشان می‌دهد.

با کم شدن فاصله میان نسل‌ها و سرعتی که در وقوع حوادث به وجود آمده است، تاریخ نیز راه خود را در کوتاه کردن مسیر یافته و در این راه از هیچ تلاشی جهت پوشش حوادث خودداری نکرده است. سبک‌های مختلف تاریخ‌نگاری که امروز با آن مواجه هستیم، خود نمونه بارزی از نحوه تعامل تاریخ با زمان است. هرچند برای نوشتن ‌آن‌ها هنوز هم باید از اصول ثابتی بهره برد و خود را وامدار آن دانست. تاریخ شفاهی یکی از این روش‌های تاریخ‌نگاری است که با سرعت یافتن تحولات در عرصه زندگی بشری، ماهیت و اهمیت مستقلی یافته است و در موارد گوناگون کارآیی خود را نشان داده است. در اینجا قصد آن نداریم که از چگونگی تاریخ شفاهی و چگونگی نگارش آن سخن بگوییم؛ این مقدمه‌گونه که بر معرفی و نقد یک کتاب تاریخ شفاهی می‌آید، تنها برای این است که در برخی موارد توجه به امر تاریخ شفاهی را بیشتر درک کرده و آن را دارای اهمیت دوچندان بدانیم.

اصولاً تاریخ شفاهی و یا کتاب‌هایی که در این حوزه تألیف و تدوین می‌شوند، وابستگی تام و تمامی به دو مقوله مصاحبه و اسناد دارند. اگر یکی از این دو مورد کمبود و نارسایی داشته باشد، باید مطمئن بود که در نوشته مشکلی وجود دارد. اما در مبحث مصاحبه که از آن به عنوان منبع مهم تهیه تاریخ شفاهی بهره گرفته می‌شود نیز، ما با مشکلات بسیاری روبه‌رو هستیم که همه آن‌ها نشانگر وجود برخی عدم شفافیت‌ها در سخنان مصاحبه‌شونده‌هاست. روند حوادث در کشور ما در یک‌صد سال اخیر به گونه‌ای بوده است که افراد در موقعیت‌های گوناگون تصمیم‌هایی را اتخاذ می‌کرده‌اند که در دوره بعد به هیچ عنوان نمی‌توانسته‌اند از آن استفاده و یا دفاع کنند به عنوان مثال در مورد حزب توده و رهبران آن که در خیلی موارد نه تنها تمام حقایق راجع به اداره و چگونگی تحرک و منابع مالی خود را فاش نکرده‌اند، بلکه به دلیل فضای حاکم بر این حزب، در موارد گوناگون دیگر در مورد میزان وابستگی خود به شوروی سابق نیز حاضر نبوده‌اند به حقایق را آن‌گونه که باید بر زبان برانند.
مصاحبه آن‌گونه که باید و شاید در ایران جدی گرفته نمی‌شود و مصاحبه‌شوندگان هم به دلیل ضعف سؤالات و گاه عدم آگاهی مصاحبه‌کننده، نمی‌توانند چندان موفق شوند. تاریخ شفاهی در ایران می‌توان نواقص متعددی را دید که ناشی از بروز سؤالات گوناگون در ذهن خواننده است، خواننده‌ای که در هنگام مطالعه کتاب سؤالاتی را در درون ذهن خود مطرح می‌کند و برای پاسخ به آن هیچ راهی ندارد جز آن که شخص مصاحبه‌شونده را از نزدیک ببیند، بنابراین باید گفت در نوشتن تاریخ شفاهی، تدوین‌گر ـ در تاریخ شفاهی ما نویسنده نداریم و اصولاً همه تدوین‌گر هستند ـ باید با خواندن مداوم و پی‌در‌پی مطالب تهیه شده، این سؤالات را با خود طرح و برای یافتن پاسخ آنها به مصاحبه‌شونده‌ها مراجعه کند.

حال با این مقدمه بلند برای نمونه به معرفی یکی از کتاب‌های تاریخ شفاهی که در ایران چاپ شده است و برای تهیه آن، نه تنها از خاطرات افراد و مصاحبه‌ها، بلکه از اسناد و برخی از مدارک دیگر بهره گرفته شده است، با نام تاریخ شفاهی کانون نشر حقایق اسلامی می‌پردازیم.

کانون نشر حقایق اسلامی از جمله مراکزی بود که در راستای اسلام‌خواهی و اسلام‌دوستی مردم ایران در دوره پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در مشهد و با تلاش عده‌ای از افراد صاحب‌قلم و اندیشه پا به عرصه وجود گذاشت. این کانون که در ذمه خود می‌دید به ترتیب نسل روشنفکر و آگاهی دادن به جوانان مسلمان بپردازد، در طول دوران فعالیت خود توانست در راستای فعالیت خود توانست در راستای این مهم گام‌های اساسی بردارد و از این رهگذر، گروه برجسته‌ای از روشنفکران،‌ سیاست‌مداران، متفکران و اساتیدی را تربیت کند که هنوز هم منشاء اثر هستند. تدوین‌گر این اثر از شیوه‌ای بهره برده است که موجب شده تا اندازه زیادی به جهات گوناگون کانون پرداخته شود. خانم پروین منصوری، راویان خود را با توجه به موضوع تاریخی مورد نظر به گروه‌های مختلف تقسیم و تلاش کرده است تا در این زمینه از تمام ظرفیت‌های موجود بهره گیرد. راویان دسته اول در این کتاب از اعضای کانون نیستند و با آن نیز هیچ ارتباطی نداشته‌اند، بلکه از آن‌روی که دارای اطلاعات مفیدی در مورد تحولات اجتماعی و سیاسی خراسان در دوره تأسیس کانون نشر حقایق بوده‌اند، انتخاب شده‌اند.
دسته دوم راویان کسانی هستند که در دهه 1320 شمسی با مؤسس کانون، استاد محمدتقی شریعتی، آشنا و تحت‌تأثیر او بوده‌اند. در این دسته، افرادی را می‌توان یافت که از ابتدا تا پایان، کانون را همراهی کرده و با مرحوم محمدتقی شریعتی همکاری نزدیکی داشته‌اند. تدوین‌گر محترم به دلیل آموزش‌های اسلامی که کانون نشر حقایق متصدی آن شده بود، به سراغ روحانیت نیز رفته است تا از این رهگذر نظر روحانیت را هم در این مورد جویا شود. بنابراین باید گفت، روحانیون سومین گروه راویانی هستند که در این مجموعه با آنها مصاحبه شده و از خاطرات آنها بهره گرفته شده است.

باید توجه داشت که کانون نشر حقایق اسلامی در دوره‌ای پا به عرصه گذاشت که تحولات سیاسی و اجتماعی ایران روند سریعی را طی می‌کرد. دورانی که در آن ایرانیان به واسطه شرایط موجود، در عرصه‌های گوناگون حضور داشتند. به همین علت است که برای کار کردن در مواردی این‌چنین با تعدد راویان مواجه هستیم، راویانی که هر کدام از آنها در دوره‌های بعد با جدا شدن از کانون، مسیرهای دیگری را برگزیده‌اند و موضع‌گیری‌هایشان هم در این مورد متفاوت شده است. این امر به خصوص در مورد جوانان عضو این کانون بیشتر صدق می‌کند. محل کانون، یعنی شهر مشهد، هم در آن دوران جریاناتی را در درون خود جا داده بود که ناچار میان آنها و کانون نشر حقایق ارتباطاتی برقرار می‌شد؛ حضور همین افراد از جریان‌ها و گرایش‌های مختلف، باعث شکل گرفتن چهارمین بخش از راویان شده است. این بخش که منطبق با فصل چهارم کتاب است، از افراد حاضر در جریان‌های گوناگون بهره گرفته است، افرادی که علی‌رغم ارتباط با کانون نشر حقایق، با دیگر احزاب و جریان‌های اسلامی هم در ارتباط بوده‌اند و خاطراتی نیز از این جریان‌ها خاطراتی نیز دارند.

در شروع کتاب، مؤلف به روش معمول در تألیفات کتاب‌خانه‌ای روی آورده و به بررسی تحولات ایران در سال‌های دهه بیست پرداخته است. دهه سرنوشت سازی که به باور بسیاری، دامنه تحولات و تأثیرات خود را تا انقلاب اسلامی هم کشاند. فصل اول که به این موضوع اختصاص دارد، شامل ذکر برخی تحولات همچون، حضور نیروهای متفقین در ایران، اوضاع اقتصادی و اجتماعی ایران، مشهد پس از شهیریور 1320، انجمن پیروان قرآن، ‌انجمن تبلیغات اسلامی، احزاب سیاسی و کسروی‌گری است. این فصل که مقدمه‌ای است بر فصل‌های بعد، خواننده را با شرایط آن دوره آشنا می‌کند. البته باید یادآور شد که تدوین‌گر برای آن‌که از موضع تاریخ شفاهی نگسلد، در این فصل هم سعی کرده است از خاطرات راویان خود بهره کافی ببرد؛ هرچند مشخص است وجه تحقیقی مطلب بیش از خاطرات آن است. در فصل دوم، تدوین‌گر وارد مبحث اصلی کتاب شده و به خود کانون نشر حقایق پرداخته و در اولین بخش از این فصل به محمدتقی شریعتی و زندگی او پرداخته است. دیگر مباحث این بخش را مقدمات تشکیل کانون شکل می‌دهد. کانون پیش از آن‌که دارای مکانی ثابت برای خود باشد، به صورت پراکنده فعالیت می‌کرد. چنان‌که از مباحث بعدی برمی‌آید، کانون نشر حقایق، در ادامه اقدامات خود به جذب عضو و همچنین دریافت حق عضویت از آنها پرداخت تا امورات خود را بهتر بگذراند. اما نکته مهمی که در این مورد وجود دارد، عضویت اقشار مختلف مردم در این کانون اسالمی است که متأسفانه تدوین‌گر محترم از آنها به عنوان طبقه نام برده است؛ در حالی که ما در ایران طبقه نداریم و این اقشار مردم هستند که جامعه را تشکیل می‌دهند. وی آنها را به دو طبقه متوسط سنتی و جدید بر حسب موقعیت شغلی و اجتماعی تقسیم کرده است که در این میان نقش آنچه تدوین‌گر طبقه متوسط سنتی می‌نامد، بیشتر است. شیوه کاری کانون، فعالیت‌های فرهنگی، نشر حقایق اسلامی، مقابله با حزب توده، مقابله با کسروی‌گری و کانون و روحانیت از دیگر مباحث این فصل است.

سومین فصل کتاب به کانون در عرصه سیاست اختصاص دارد. همان‌گونه که در فصل اول این کتاب آمد، کانون در دهه‌ای پا به عرصه گذاشت که ایران آبستن تحولات بسیاری بود و کانون هم در این دوره فعالیت بسیاری در این حوادث داشت. نهضت ملی نفت، جمعیت مؤتلفه اسلامی، تشکیل اولین جلسه جمعیت، انتخابات دوره هفدهم و بروز اختلاف‌ها، حمایت از سیاست دولت در قطع رابطه با انگلیس، قیام سی‌ام تیر، اختیارات یک‌ساله دولت مصدق، قتل افشار طوس، سالگرد سی‌‌ام تیر، انحلال مجلس، اختلاف بین آیت‌الله کاشانی و دکتر مصدق و بالاخره کودتای 28 مرداد از عمده‌ترین مباحث این فصل است.
فصل چهارم به حیات کانون در رژیم کودتا اختصاص دارد. در این فصل که به نوعی سیر تحولات کانون را نشان می‌دهد، تدوین‌گر از زبان راویان به مسائل کانون می‌پردازد. این فصل به همراه فصل بعد، دارای تعدادی سند است که به تقویت اثر کمک شایانی کرده است. از آنجایی که دراین دوره با تشکیل ساواک، نظارت بر فعالیت‌های سیاسی و مذهبی وارد مرحله تازه‌ای می‌شود، کانون نشر حقایق هم زیر ذره‌بین آنها رفته است و به همین سبب، اسناد بسیاری در مورد آنها وجود دارد. به دلیل فشارهای وارد شده به کانون از طرف نیروهای امنیتی، کانون وارد فعالیت مخفی شد که واپسین فصل کتاب به این مهم می‌پردازد. پایان کتاب شامل نتیجه‌گیری، گاه‌شمار، تصاویر، اسناد و فهرست اسناد و تصاویر است.


کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، اسفند 1386


 
تعداد بازدید: 7925


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 121

بلافاصله از کمین بیرون آمدیم و داخل موضع شدیم. در این موضع دو سنگر بیشتر ندیدیم که داخل یکی از آنها دو نفر و در دیگری سه نفر خواب بودند. ستوانیار حسین و یک سرباز دیگر داخل هر سنگر نارنجکی انداختند و نفرات آن را به شهادت رساندند. من سنگر دیگری، کمی دورتر از این دو سنگر، دیدم و به نظرم رسید باید انبار مهمات باشد زیرا اطراف آن با گونی پوشانده شده بود و تقریباً یک مترونیم ارتفاع داشت.