تاریخ شفاهی زندگی و مبارزات آیت‌الله خادمی

آیت‌الله خادمی


در تاریخ انقلاب اسلامی، علما پیشگامان نهضت بودند و در پیروزی انقلاب نقش مهمی داشته‌اند. نقش مهم و سرنوشت‌ساز آنان که همانا قدرت بسیج توده‌ای مردم است، از باورهای مذهبی و ایمان مردم مسلمان ایران نشأت گرفته است.

 در کنار امام‌خمینی، رهبر انقلاب اسلامی ایران، در سطوح پایین‌تر علمای بلاد، هر یک در خاستگاه خود و در گوشه‌ای از این مرز و بوم اهداف انقلاب را دنبال می‌کردند؛ در تبریز آیت‌الله شهیدقاضی طباطبایی، در یزد آیت‌الله شهید صدوقی، در همدان آیت‌الله شهید مدنی، در کرمان آیت‌الله صالحی کرمانی و در اصفهان آیت‌الله سیدحسین خادمی و...

 نقش آیت‌الله خادمی در وقایع انقلاب اسلامی اصفهان از دو سو قابل دقت و توجه است: نخست موقعیت و اهمیت اصفهان از جنبه‌های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و جریان‌های درون شهر اصفهان و نجف‌آباد و دیگری مقام و موقعیت و رتبه‌ی خود آیت‌الله خادمی و تأثیر و نفوذ ایشان در بازار بزرگ و تأثیرگذار اصفهان. آیت‌الله خادمی از جمله علمای ربانی تاریخ معاصر ایران است که ضمن داشتن ارتباط نزدیک و صمیمی با حضرت امام‌خمینی با راهکارهای خاص خود، مردم، بازاریان و فرهنگیان اصفهان را همپای مردم سایر نواحی ایران در نهضت اسلامی به رهبر حضرت امام‌خمینی هدایت و رهبری می‌کرد.

اغلب فعالیت‌های فرهنگی‌ـ سیاسی صورت گرفته در اصفهان با حضور یا نظر او تحقق یافته است، ضمن آنکه ایشان در مبارزات سیاسی ضدرژیم پهلوی هم یکی از علمای پیشگام به حساب می‌آیند.

 این کتاب تلاشی در جهت روشن‌تر کردن حیات سیاسی‌ـ علمی و اجتماعی آیت‌الله سیدحسین خادمی، مجتهد انقلابی و مورد وثوق امام‌خمینی است.



 
تعداد بازدید: 4986


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.