عابد خلوت‌نشین (شرح‌حال و سیری در آثار عاشق شوریده اهل بیت (ع) زنده‌یاد استاد محمّد عابد)

رحیم نیکبخت


مهمترین مشخصه هویتی آذربایجان عشق و ارادت به اهل بیت پیامبر (ص) می‌باشد. گرچه در اقصی‌نقاط ایران این عشق و ارادت را می‌توان یافت؛ با این حال آذری‌ها در اظهار و ابراز آن جد بلیغ داشته و دارند که در ادبیات گهربار مرثیه آذری قابل مشاهده است.

از این رو آذربایجان زادگاه شعرای شوریده‌سر عاشورایی چون جویا، صافی، صراف، نیر، شمس عطار، دلریش، بیضاء، سعدی زمان، منزوی و انور بوده است.

مرحوم استاد محمّد عابد هم از جمله شعرای سترک مرثیه ایران است که  بزرگان شعر و ادب جایگاه وی را در سطح عمان سامانی، نیر تبریزی و کلیم کاشانی ارزیابی کرده‌اند.

ویژگی قابل توجه شعرای مرثیه آذربایجان سرودن شعر در زبان ادبی ملی توأم با زبان محلی است. مرحوم استاد عابد چون سعدی زمان تبریزی ضمن مستندسرایی و اشراف و احاطه بر قرآن، نهج‌البلاغه و احادیث و روایات، در شعر فارسی هم دستی توانا داشت.

یکی از شاگردان فرهیخته این استاد- فانی تبریزی- در همتی قابل تقدیر مجموعه‌ای از یادها و یادبودهای دوستان، نزدیکان و اساتید شعر و ادب ایران و آذربایجان از این بزرگ‌مرد عاشورایی به همراه گزیده‌ای از آثار و تصاویر گردآوری و منتشر نموده است.

این مجموعه ارزشمند را می‌توان دایر المعارف شعر و ادب عاشورایی معاصر آذربایجان دانست که به زوایای ناگفته بسیاری پرداخته است.

فهرست فصول این مجموعه به شرح زیر است:

      فصل اول: پیام‌های تسلیت

فصل دوم: استاد از منظر بزرگان

      فصل سوم: گزیده‌ای از آثار منظوم

      فصل چهارم: آثار منثور

      فصل پنجم: استاد در تذکره‌ها

مرحوم استاد عابد علاوه بر جلسات تفسیر و تصحیح شعر شعرای جوان بر تعدادی از دواوین مرثیه شعرای آذربایجان مقدمه نگاشته که در این مجموعه گردآوری و جهت اشتمال بر شرح احوال این شعرا که بسیاری درگذشته‌اند واجد اهمیت است.

 



 
تعداد بازدید: 4416


نظر شما


عظیمی
سلام استاد فانی مصاحبه ای خواندنی درخصوص استادعابد دارند میتوانید استفاده کنید.درخبرگزاری آناج هست
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.