خاطرات سید قلبی حسین رضوی کشمیری

-


 

 

معرفی کتاب:

انقلاب اسلامی ‌ایران از جمله انقلاب‌های چند بعدی است که تأثیرات آن هم در داخل و هم در خارج از کشور به وضوح قابل مشاهده است. اگرچه انقلاب اسلامی و نهضت امام‌خمینی در محدوده‌ی مرزهای جغرافیایی ایران پیروز و موجب سقوط رژیم و جایگزین نظام اسلامی شد، اما تأثیرات آن فراتر از مرزها بوده و توانست بر سایر ملل از جمله مسلمانان و شیعیان کشورهای مختلف دنیا تأثیرات عمیقی بگذارد. استقلال‌طلبی، آزادی‌خواهی، ظلم‌ ستیزی و مبارزه با استبداد، از جمله شعارهای اساسی انقلاب اسلامی‌ ایران بود که همه‌ی آزادی‌خواهان را متوجه خود کرد. کشمیر که یکی از مناطق مسلمان‌نشین کشور هندوستان است به شدت تحت‌تأثیر انقلاب ایران و بیش از آن متأثر از شخصیت و روش و منش حضرت امام‌خمینی بوده است. آنان در زمانی که هیچ کشور مستقل شیعه وجود نداشت و همه‌ی کشورها یا تحت‌تأثیر شرق و یا غرب بودند، امام‌خمینی را به عنوان الگوی خود انتخاب کردند و با برگزاری مجالس و محافل به ترویج فرهنگ انقلاب و شیعه پرداختند.


آقای سیدقلبی حسین رضوی از جمله شخصیت‌هایی است که به‌ رغم حضور در دستگاه دولتی کشمیر، به تبلیغ نهضت و افکار امام پرداخت و در این راه مشکلات فراوانی را نیز به جان خرید. چاپ خاطرات آقای رضوی کشمیری که پس از انتشار خاطرات حاج‌ علی اکرام انجام می‌گیرد، دومین خاطره از مجموعه خاطرات بازتاب انقلاب اسلامی‌ در جهان است که در مرکز اسناد انقلاب اسلامی‌شعبه‌ی قم آماده و تدوین شده است. آنچه پیش روی خوانندگان محترم قرار دارد، مجموعه خاطرات ایشان است که پس از ضبط و بازنویسی در شش فصل ارائه گردید.


فصل اول به نحوه‌ی آشنایی با امام‌خمینی و نهضت اسلامی‌ می‌پردازد. فصل دوم به فعالیت‌های انقلابی و مذهبی در کشمیر اشاره می‌کند. فصل سوم به موانع سرراه فعالیت‌های مذهبی و انقلابی می‌پردازد. فصل چهارم هم شرح سفرهای ایشان به ایران اسلامی ‌است. فصل پنجم به روایت حج خونین اشاره دارد که به فعالیت‌های مذهبی و تبلیغی در سفرهای حج می‌پردازد و بالاخره فصل ششم به خاطرات پراکنده ایشان اختصاص دارد.

 



 
تعداد بازدید: 6045


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»