کوچه نقاش‌ها

نسترن پورصالحی


به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) آیین رونمایی کتاب "کوچه نقاش‌ها"، عصر روز دوشنبه 14 تیر ماه 89، با حضور حجت‌الاسلام مهدی خاموشی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران، مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، سید ابوالفضل کاظمی، راوی این کتاب و راحله صبوری، نویسنده آن و جمعی از همرزمان سیدابوالفضل کاظمی در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد.

حجت‌الاسلام مهدی خاموشی، رییس سازمان تبلیغات اسلامی، در سخنرانی ابتدایی این مراسم، کتاب "کوچه نقاش‌ها" را اثری پرجاذبه دانست و اظهار داشت: این کتاب، فقط داستان زندگی سیدابوالفضل کاظمی نیست، بلکه راوی صادق آن، هرآنچه را دیده، بیان کرده است. "کوچه نقاش‌ها"، داستان صحنه جنگ است.

وی با اشاره به نقش امام خمینی (ره) در رهبری جامعه و جبهه‌های دفاع مقدس، تصریح کرد: اغلب ما آنچه را درباره تحولات افراد در کتاب "کوچه نقاش‌ها" می‌خوانیم، از نزدیک تجربه کرده‌ایم. این اثر، میراثی معنوی و بیانگر حوادث روزهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران است.

سپس راحله صبوری، نویسنده کتاب "کوچه نقاش‌ها" ضمن تشریح چگونگی پرداختن به خاطرات سیدابوالفضل کاظمی، درباره انتخاب عنوان این اثر گفت: حدود 20 نام را در ذهن داشتم که هیچ‌یک به ظرافت "کوچه نقاش‌ها" نبود.

وی درباره چالش‌های موجود در سر راه تدوین این اثر، خاطر نشان کرد: علاوه بر سختی ارتباط با سید ابوالفضل کاظمی به دلیل تفاوت سنی، وی گویای فرهنگ گمنامی است که باید دوباره زنده می‌شد و برای انجام این کار از طریق لحن و شیوه بیان کاظمی، باید اصطلاحات خاص لهجه اصیل تهرانی با لغتنامه‌ها تطبیق داده می‌شد. بنابراین انتقال ساختار بیانی و گفتاری به نوشتاری، سخت‌ترین کار در تدوین این اثر بود.

صبوری سخنرانی خود را با اشاره به اهمیت رعایت لحن و لهجه راوی برای انتقال تیپ و شخصیت وی به مخاطب ادامه داد و افزود: برای انتقال این تیپ، باید جنس کلامش را می‌شناختم و ساختار متنی موزونی را انتخاب می‌‌کردم. بر همین اساس، بارها متن را با صداهای ضبط شده تطبیق و دوباره بازنویسی کردم.

در ادامه آیین رونمایی کتاب "کوچه نقاش‌ها"، سیدابوالفضل کاظمی، راوی خاطرات این اثر، با همان لحن و لهجه خاص حاکم بر متن کتاب و با بیان خاطر‌اتی از جنگ و سردار شهید علی هاشمی، اظهار داشت: امروز (14 تیر)، سالگرد اسارت احمد متوسلیان است. ما این روز را با هدف زنده کردن یاد وی، برای رونمایی از کتاب "کوچه نقاش‌ها" انتخاب کردیم.

سپس مرتضی سرهنگی، مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، درباره کتاب "کوچه نقاش‌ها" گفت: راوی این اثر، با ما حرف می‌زند نه برای ما. در واقع انسان‌های امروزی، علاقمندند دیگران با آن‌ها صحبت کنند نه این که برایشان حرف بزنند. سیدابوالفضل کاظمی، روایتی دارد که ما به لحن آن اعتماد می‌کنیم و اطمینان داریم. وی در کلامش دروغ نمی‌گوید و این موضوع رکنی اساسی در خاطرات شفاهی و وقایع تاریخی است.

وی با تاکید بر خوانش حقیقت محض در کتاب "کوچه نقاش‌ها" تصریح کرد: در این اثر، چیزی جز حقیقت نمی‌خوانیم. در غیر این صورت، راوی، تدوین‌کننده و مخاطبان آن شکست خوردگانی بیش نبودند.

مدیر دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری، با اشاره به برخی انتقادات، مبنی بر حذف صفحاتی از این اثر، اظهار داشت: خاطرات جنگ، باید قواره متناسبی داشته باشند. اطلاعات کم، قانع‌کننده نیستند و اطلاعات زیاد، گیج‌کننده مخاطب‌اند. خاطرات سیدابوالفضل کاظمی، حدود هزار صفحه دست‌نویس بود که اضافات آن حذف شده‌اند.

مرتضی سرهنگی درباره کتاب‌های حوزه دفاع مقدس خاطر نشان کرد: هر یک از این آثار، چراغ‌قوه‌ای است برای ما که با آن، گوشه‌هایی از جنگی که رزمندگان در آن حضور داشتند، می‌بینیم.

در ادامه این مراسم مهدی چمران، رییس شورای شهر تهران، به بیان خاطراتی از شهدا و رزمندگان نام برده در کتاب "کوچه نقاش‌ها" پرداخت.

حبیب‌احمدزاده، نویسنده حوزه دفاع مقدس نیز با اشاره به تغییر نگاه نسبت به خاطره‌نگاری دفاع مقدس و توجه به مباحثی فراتر از لایه‌های سطحی جنگ توسط نویسندگان، نامه‌ای را از جوانی زندانی، خطاب به زهرا حسینی، راوی کتاب "دا" درباره چگونگی تاثیر این کتاب بر شخصیت وی قرائت کرد.

آیین رونمایی کتاب "کوچه نقاش‌ها"، عصر روز دوشنبه 14 تیر 89 در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد. این کتاب، زندگی‌نامه و خاطرات سید ابوالفضل کاظمی از دوران انقلاب و به خصوص دفاع مقدس را دربر دارد. انتشارات سوره مهر این اثر تولید شده در دفتر ادبیات و هنر مقاومت حوزه هنری را در قطع رقعی و 503 صفحه و با شمارگان 2500 نسخه و بهای 85 هزار ریال به تازگی منتشر کرده است.



 
تعداد بازدید: 4693


نظر شما


هادی
خیلی عالیست.میتونم با راحله صبوری مصاحبه کنم؟
 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»