فصلنامه نقد و بررسی کتاب تهران

.


سی امین شماره فصلنامه نقد و بررسی کتاب تهران منتشر شد. رویکرد این فصلنامه، آموزشی، اطلاع رسانی و تحلیلی، در زمینه مسایل اجتماعی- فرهنگی است و مدیر مسئولی و صاحب امتیازی آن را هرمز همایون پور بر عهده دارد. برای آشنایی بیشتر با این فصلنامه، فهرست مطالب در ادامه می آید:
فهرست مطالب
-مقالات:
ملاحظاتی در باب سیاست کتاب و کتاب خوانی کشور- دماوندیه/محمود کیانوش- سرچشمه دوردست مضمون ها - هاشم جاوید- وین و بعد/ ایرج افشار- اسب شناسی در شاهنامه فردوسی/ بهرام بیانی- دیدگاهی تازه در فمینیسم!/ گوهر همایون پور- رمان سیاسی در ایران/ عبدالمجید ابوالحمد- 65سال از پایان جنگ جهانی دوم گذشت!- ذکر نام اشخاص زنده، بدعتی تازه در در دایره المعارف نویسی/ حسن فسایی
-کندو کاو:
هنوز تاریخ پایان یافته است!/ فرانسیس فوکویاما /فاضل لاریجانی
-شعر:
چند شعر از پتر میکش/ پرویز دوائی- دست طلب به جان دشمن دراز کرد/ دکتر ایرج علی آبادی-  خاک میهن/ علیرضا حبیب آگاهی
-آیینه عبرت:
حکایت قاضی و پسرش؛ از تاریخ بیهقی/ دکتر سیروس پرهام
-داستان:
گاهی... ایست / سهیلا عابدینی
-قول و غزل معاصران/ به انتخاب دکتر مرتضی کاخی
-نام بعضی افراد:
دکتر عبدالمجید ابوالحممد حقوقدان ایران شناس و گیلان شناس/ سید حسن امین- غروب ستاره ها/ وحید محمودی- پنجره تاریک است/ جمشید ارجمند- مدیری با کفایت و دلسوز/ هرمز همایون پور
-در این دنیای بزرگ:
اسلام ریاکارانه در مصر/ آنژل عرب شیبانی- داستان پر ماجرای توسعه دوبی- درگذشت پیشگام انقلاب سبز در کشاورزی/ نیما همای- فرد هالیدی، محقق و نویسنده خاورمیانه شناس
-کتاب های خارجی:
بازگشت کینز- شروع لحظات بزرگ زندگی باراک اوباما /ه . مزدا - اُمل در مقابل اُسی کثیف ه.آزاده- زندگینامه فردریش انگلس
-کتاب های داخلی:
در حسن و عیب یک فرهنگ/ محمد علی مختاری اردکانی- مرگ در دوردست/ سیما طایفه – در معرفی دین و ادبیات مانوی/ ویدا نداف
-معرفی کوتاه:
طلا، طلا! جواهر!/ ه.آزاده - و نمونه هایی دیگر از باب شعر فی المهجر / هزاره هفتم
-کتاب ها و نشریه های تازه/ آزاد بروجردی
-آینه چون..../ خواندنی ها و نکته ها
-گزارش ها
-نیازمندی های فرهنگی


 
تعداد بازدید: 6088


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 96

آفتاب داشت غروب می‌کرد که پیرمرد و پسربچه در مقابل چشمان حیرت‌زده ما اسلحه‌ها را زمین گذاشتند، تیمم کردند و رو به قبله ایستاده نماز خواندند، انگار که در خانه‌اند. با طمأنینه و به آرامی نماز خواندند، در مقابل 550 نفر از نظامیان دشمن. نمی‌دانم خداوند چه قدرتی به نیروهای شما داده است که ذره‌ای ترس در دلشان نیست. بعد از تمام شدن نماز، پیرمرد سفارشات دیگری به ما کرد و گفت:‌ «به هیچ عنوان به کسی ساعت، پول، یا انگشتر ندهید. هر کس از شما خواست، بدانید که از رزمندگان اسلام نیست و بگویید که آن پیرمرد بسیجی به ما سفارش کرده است که به هیچ کس چیزی ندهیم. زیرا اینها لوازم شخصی است.»