به اشتراک گذاشتن تاریخ شفاهی بین نسل‏ها


به اشتراک گذاشتن تاریخ شفاهی بین نسل‌ها راهی مهم برای حفظ داستان‏هایی است که ممکن است از دست برود و به نسل‌های بعدی نرسد. در ادامه چند ایده برای در نظر گرفتن آورده شده اند:

با بستگانتان ملاقات کنید و آن‌ها را بشناسید

از فرصت استفاده کنید و با بستگانتان ملاقات کنید. در بسیاری از مواقع آن‌ها بینش‌های مهمی درباره تاریخ و نحوه به وجود آمدن خانواده دارند.

به طور مثال:


- با صحبت کردن درباره تاریخ خانوادگی مشترکتان با خویشاوندانی که خوب نمی‌شناسیدشان بیشتر آشنا شوید.


- عمه‏ها، عموها و فرزندانشان ممکن است اطلاعات اضافی داشته باشند که بتواند به شما کمک کند بخش‏هایی از تاریخ خانوادگی‌تان را کنار هم بگذارید، و در عین حال که آن را زنده می‌کنید شما را نیز به خویشاوندانی که برایتان غریبه هستند نیز نزدیکتر می‌کند.

- بیرون آوردن آلبوم‌های عکس خانوادگی قدیمی می‌تواند واقعاً به فهمیدن اینکه با خویشاوندانتان چه رابطه‌ای دارید و از کجا آمده اید کمک کند.

- همینطور که با خویشاوندانتان بیشتر آشنا می‌شوید، این فرصت را هم پیدا می‌کنید که با خویشاوندان بیشتری آشنا شوید، مانند فرزندان و همسران خویشاوندانتان.

- اگر تلاش کنید که با خویشاوندانتان رابطه‌ای برقرار کنید و آن‌ها را شخصاً بشناسید می‌توانید درباره آنها اطلاعات بیشتری به دست بیاورید.

- ملاقات کردن و یاد گرفتن درباره خویشاوندانی که عملاً غریبه هستند می‌تواند بسیار ترسناک باشد چون شما نمی‌دانید که باید انتظار چه چیزی را داشته باشید و یا اینکه آن‌ها چه احساسی نسبت به شما دارند.

- برای اینکه این رابطه جدید را عملی کنید باید حاضر باشید که درباره آنها یاد بگیرید و هرچیزی که می‌توانید را نیز درباره خودتان به آن‌ها بگویید.

- یک شجره شناس تجربه خودش را چنین در میان می‌گذارد: «من همیشه از این که توانستم همراه پدر و عمه ام از خویشاوندانم در ایسلند دیدار کنم، شکرگزارم. من آنجا در معرض زبان و فرهنگی قرار داشتم که طی سالیان بسیار به آن علاقه پیدا کردم و دوستش دارم. عمه ‏هالدای Hulda من در آنجا به من یاد داد که چطور پنکیک ایسلندی درست کنم، با وجود اینکه نه او انگلیسی صحبت می‌کرد و نه من زبان ایسلندی را بلد بودم. اما انسان می‌تواند عشق بزرگ خویشاوندان را احساس کند و دوست داشتن آن‌ها را یاد بگیرد.»

- توصیه حرفه ای: در زمان ملاقات با خویشاوندان کودکان خود را نیز همراهتان ببرید و به آن‌ها یاد بدهید که با آسایش با افراد مسن‏تر صحبت کنند. توضیح بدهید که چه چیزی مناسب هست و چه چیزی مناسب نیست.

- انواع مختلف سوال‌ها می‌توانند شامل این‌ها باشند:

- کجا بزرگ شدید؟
- پدر و مادرتان چطور بودند؟ برادران و خواهرانتان چطور؟
- درباره پدر و مادربزرگتان چه چیزی به یاد دارید؟
- دوستانتان چه کسانی بودند؟
- مدرسه برای شما چطور بود؟
- زمانی که بچه بودید برای تفریح چکار می‌کردید؟ زمانی که نوجوان بودید چطور؟
- زمانی که جوان بودید از چه فیلم‌ها و آهنگ‏هایی خوشتان می‌آمد؟
- چطور با همسرتان آشنا شدید؟
- چه درس‌های مهمی در زندگی یاد گرفتید؟


تاریخ شفاهی جمع‏آوری کنید

ضبط کردن و یا نوشتن تاریخ‌های شفاهی مأموریتی فوق العاده برای عضوی از خانواده است که عاشق صحبت کردن با اعضای مسن‏تر خانواده و یا کسی است که تایپیست خوبی است. تمرین و یا وسایل خاصی برای ثبت و ضبط این تاریخ‌ها نیاز نیست. یک ضبط کننده دیجیتال و یا دوربین ویدیویی، باتری و یک ذهن کنجکاو تنها چیزهای مورد نیاز هستند.

بسیاری از اعضای مسن تر خانواده دوست دارند درباره زندگی‏هایشان با اعضای جوان‏تر صحبت کنند. این افراد مسن‏تر معمولاً از اینکه کسی در خانواده وجود دارد که درباره اتفاق‏هایی که برای آن‌ها افتاده و یا سال‌های جلوتر زندگی‌شان علاقه نشان می‌دهد، به خود می‌بالند. بسیاری از این تاریخ‌های شفاهی پر از اطلاعات خانوادگی فوق العاده هستند و می‌توانند میراثی برای نسل‌های آینده باشند.

از نوه‌ها بخواهید که با پدر و مادر بزرگشان گفتگو کنند و فقط چهار سوال بپرسند. به کودکان اجازه بدهید که سوال‌ها را خودشان انتخاب کنند و آن‌ها را ضبط کنند. پدر و مادر بزرگ‌ها به نوه‏هایشان چیزهایی می‌گویند که حتی به فرزندان خود نیز نگفته‏اند. اگر کودکان اطلاعاتی درباره تاریخ دارند از آن‌ها بخواهید که سوال‏هایی درباره اتفاق‌های تاریخی از پدر و مادربزرگ‏هایشان بپرسند، مانند جنگ جهانی دوم. این داستان‌ها را ترکیب کنید و آن‌ها را با دیگران در میان بگذارید.

بری ج. ایول Barry J. Ewell، نویسنده کتاب «گنجینه های خانوادگی: 15 درسف نکته و روش برای کشف تاریخ خاندان خود" و بنیانگزار وبسایت MyGenShare.com است که یک منبع آموزشی آنلاین برای نسب شناسی و تاریخ خانوادگی است.

بری ج. ایول
ترجمه: عباس حاجی‏هاشمی



 
تعداد بازدید: 5812


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 93

یک‌بار از دور یک جیپ ارتشی آواره در جاده اهواز ـ آبادان نمایان شد آن را متوقف کردیم. سرنشینان آن سه نفر سرباز و سه نفر شخصی بودند. دو نفر از سربازها پایین آمدند و از ما پرسیدند «شما کی هستید و چرا جلوی ما را گرفته‌اید؟» وقتی متوجه شدند که ما عراقی هستیم و تا اینجا آمده‌ایم بهت‌زده به هم نگاه کردند. به آنها دستور دادیم به آن طرف جاده بروند تا ماشین بیاید و آنها را به بصره ببرد.