خـاطـرات احمـد احمـد



شماره گذشته آخرین بخش از برگزیده خاطرات محمدرضا حافظ‏نیا را از نظر گذراندیم. شماره بعد اثر تازه‏ای ‏پیش روی شما قرار خواهد گرفت. این اثر در زمان انتشار خود در نزدیک به پانزده سال پیش گامی بدیع در عرصه خاطره‏نگاری مبارزان انقلاب اسلامی بود.  اثری که تلاش کرده بود با نگاهی حرفه‏ای ‏از منظر تاریخ شفاهی به خاطرات پیش از انقلاب اسلامی یکی از مبارزان مسلمان بپردازد. به اعتراف مرکز اسناد انقلاب اسلامی در معرفی کتاب سازمان مجاهدین خلق با انتشار این کتاب «دریچه تازه‌ای به روی تحقیقات مربوط به سازمان مجاهدین گشوده شد.» نویسنده با پشتوانه‏ای ‏که از دو تجربه نخست خود به دست آورده است، سخت کوشیده به دام ادبیات تبلیغی و شعارزدگی نیافتد و با نگاه یک مورخ در پی کشف واقعیات بدون اغراق از زبان راوی خود برآید، اگرچه در معدود مواردی برخی واژگان مرسوم در ادبیات تبلیغی در نتیجه کارش به چشم می‏خورند. در این باره نویسنده در مقدمه‌ خود برای چاپ دهم کتاب معترف است: «گرچه بسیاری از الفاظ و ادبیات پاره‌ای از جملات، امروز به مذاقم خوش نمی‌آید؛ اما این امر دلیلی بر مخدوش کردن نشانه‌های آن زمان نمی‌شود.»
یکی از آفاتی که دامنگیر آثار منتشر شده از سوی سازمان‏های دولتی و حتی ناشران خصوصی با دیدگاه‏های ایدئولوژیک است، پیروی از ادبیات شعاری و تبلیغی است. این امر اگرچه  برخاسته از نگاه نویسندگان و ناشران این آثار برای دفاع از مبارزات مردم این سرزمین و هزینه‏های هنگفتی است که آنها برای به ثمر رسیدن و حفظ انقلاب و نظام حکومتی خود پرداخته‏اند، اما نتیجه آن خلق آثاری است که ماندگاری چندانی ندارند و اگر حمایت دولتی را نداشته باشند شاید به چاپ دوم هم نرسند. نگاه تبلیغی و تکرار شعارها در قالب جملات یک کتاب، ناکامی در جذب مخاطب را به همراه خواهد داشت. حال آنکه ذکر واقعیات بیش از هر شعار و کلیشه تبلیغی بر ذهن مخاطب تأثیرگذار هستند و او را به خواندن یک اثر ترغیب می‏کنند.
آنچه که محسن کاظمی در کتاب خاطرات احمد احمد دنبال کرده است، رسیدن به همین نکته است؛ درج واقعیات عصر مبارزه به دور از درگیر کردن احساسات ایدئولوژیک خود و حتی راوی در قالب کتابی که با عنوان خاطرات منتشر می‏شود. وقتی خاطرات احمد احمد را ورق می‏زنیم، با هیچ پرسشی که راوی بخواهد به آنها پاسخ بگوید روبرو نیستیم. اما روشن است که یک مصاحبه‏گر پرسا و کوشا با سئوالاتی هدفمند در پی یافتن حقیقت از لابه لای خاطرات یک مبارز بوده است. یکی از نشانه‏های ادبیات شعاری وجود آدمهای تماماً سیاه و یا تماماً سفید در متن یک اثر است و آنچه که کاظمی تلاش کرده است در خاطرات احمد احمد به آن دست یابد رسیدن به یک نگاه خاکستری برای بیان خصوصیات آدم‏هاست، هرچند سبوعیت برخی آدم‏ها همچون شکنجه‏گران ساواک رنگی جز سیاهرویی برایشان باقی نگذاشته است. اما کاظمی حتی درباره آن سیاهرویان نیز تلاش کرده در پانویس‏های خود با ذکر سرگذشت و پیشینه آن آدم‏ها دلایل آن سیاهی را برای مخاطبش روشن کند.
بیان واقعیات به همان شکلی که بوده است، بی آنکه راوی یا تدوینگر بخواهند چیزی به آن بیافزایند و یا بکاهند، امتیاز برجسته خاطرات احمد احمد است. بی‏گمان اشراف مثال‏زدنی کاظمی بر تاریخ دوره‏ای ‏که به آن می‏پردازد و افراد مؤثرش و آگاهی از ارتباطات میان آدم‏ها، سازمان‏ها و دیگر عناصر مؤثر در روند مبارزات آن دوران در طراحی سئوالاتی که هنگام مصاحبه با احمد داشته، نقشی اساسی ایفا کرده است. این تسلط بر موضوع باعث شده است، به رویدادها با جامعیت پرداخته شود و اگر این جامعیت در بیان راوی نیامده است خواننده در پانویس‏ها می‏تواند از نگاه دیگر منابع چون اسناد و یا روایت دیگر راویان به آن دست یابد. لایه دیگر این توضیحات صحت‏آزمایی گفته‏های راوی است. کاظمی گرچه بیشتر به دنبال تأیید گفته‏های راوی است، لکن دیدگاه‏های دیگران درباره یک رویداد را نیز آورده است و تا حدی تفاوت نگاه شاهدان یک واقعه قابل درک است. البته محدودیت‏هایی چون حجم کتاب و حفظ وزن غالب برای متن راوی و نیز هراس از دور شدن از روند اصلی خاطرات مانع از آن بوده است که برای همه رویدادها چنین شواهدی آورده شوند.
ادبیات روان و بدون پیچیدگی دیگر خصوصیت جاری در این کتاب از آغاز تا انجام است. البته فرهنگی و اهل مطالعه بودن راوی در این میان بی تاثیر نیست. پرهیز از جملات بسیار طولانی و غامض و رعایت اصول ساده‏نویسی ذهن خواننده را خسته نمی‏کند. این کشش از سوی دیگر با تعدد حوادث و افت وخیزهای ماجراهای احمد تقویت می‏شود. خاطرات احمد احمد از آن دست آثاری است که با خواندن فصل نخست، خواننده نمی‏تواند از خیر دیگر فصل‏ها بگذرد و تا پایان با احمد زندگی می‏کند. شاید این امر برخاسته از زیرکی تدوینگر در انتخاب سوژه باشد. کاظمی در میان سوژه‏های متعددی که برای گزینش در اختیار داشته، کار روی خاطرات فردی را برگزیده است که شاید تا پیش از انتشار خاطراتش برای بسیاری از مردم ناشناخته و گمنام بود. این گمنامی ذهن مخاطب را کنجکاو می‏کند تا قهرمانی را که نام و شهرتش یکی است بشناسد.
در خاطرات احمد انسانیت و افت و خیزهای عواطف انسانی در لحظاتی که خوی حیوانی بر زمین و زمان حاکم است، نظر خواننده را به خود جلب کرده و گاه تا عمق جانش نفوذ می‏کند. تیمار کردن هم بند گمنامی که با شکنجه از پای افتاده، مقاومت تا پای جان برای حفظ جان رفیقی که هنوز فرصت گریختن دارد، فرو ریختن احمد وقتی در می‏یابد شعارهای مارکسیستی همسرش را از او ربوده‏اند، اندیشیدن به خودکشی با سیانور در جایی که ظاهراً آخر خط است، بلاتکلیفی در زندان و تحمل رنج روحی که شاید بارها سخت‏تر از شکنجه است و ده‏ها نمونه دیگر همگی جلوه‏های از عواطف انسانی هستند که احمد آن‏ها را زندگی کرده و برای مخاطبانش روایت کرده است. تصویر شدن این لحظات با قلم توانای کاظمی گاه ذهن مخاطب را به بن بستی فلسفی می‏رساند که چرا؟!
همه آنچه گفته شد دلایل ما بود برای آنکه این کتاب را بار دیگر در معرض دیدگان علاقه‏مندان تاریخ شفاهی ایران قرار دهیم. خاطرات احمد احمد تاکنون شانزده بار تجدید چاپ شده و علاوه بر آن به صورت پاورقی در یکی از نشریات کثیرالانتشار کشور و نیز به صورت صوتی از رادیو پخش شده است و اشکال دیگری از آن نیز در رسانه‏ها مورد استفاده قرار گرفته است.
اکنون هفته‏نامه تاریخ شفاهی ایران خاطرات احمد احمد را برای نخستین بار همراه با ترجمه انگلیسی و در گامی برای معرفی آثار برجسته تاریخ شفاهی کشور به جهانیان منتشر می‏کند. ممکن است این اثر را نتوان یک اثر تمام عیار تاریخ شفاهی بر اساس معیارهای رایج در دانشگاه‏های دنیا دانست، اما بی‏گمان خاطرات احمد احمد اثری برجسته در خاطره‏نگاری انقلاب اسلامی و یکی از گام‏های بلند برداشته شده برای رسیدن به تاریخ شفاهی ایران به معنای حرفه‏ای ‏آن است.
کاظمی نویسنده‏ای ‏است که با انتشار کتاب کارش پایان نمی‌یابد؛ برای هر اثرش پرونده‌ای باز دارد، که آخرین تغییرات، اصلاحات، و یافته‌ها را در آن لحاظ می‌کند، و مترصد فرصت است تا با تأثیر آن‌ها اثرش را ارتقا دهد. کما این‌که در خاطرات جواد منصوری با ویراستی جدید خواننده را با دنیایی از تغییرات و یافته‌هایی نو مواجه کرده است.  کتابی که با عنوان «سال‌های بی‌قرار» به زودی شاهد نشرش خواهیم بود. اما او با گذشت پانزده سال هنوز فرصت نکرده است تا نتایج تحقیقاتش برای خاطرات احمد را در ویراستی جدید ارائه کند. انتشار دوزبانه این اثر در هفته‏نامه تاریخ شفاهی فرصتی را فراهم آورد تا از او بخواهیم برای نسخه‏ای ‏که در این هفته‏نامه منتشر می‏شود اطلاعات روزآمد شده را در اختیارمان قرار دهد. او این خواهش ما را پذیرفته است و آنچه پیش دیدگان شما قرار خواهد گرفت به نوعی ویراست جدید خاطرات احمد احمد خواهد بود.
امید داریم همه خوانندگان با طرح دیدگاه‏های خود درباره این اثر، به ویژه آنکه فرصت طرح این دیدگاه‏ها برای هر بخش منتشر شده از کتاب در یک هفته وجود دارد، این رسانه و نیز نویسنده اثر را برای رفع کاستی‏های احتمالی خود یاری بخشند. یقیناً طرح این دیدگاه‏ها پس از پانزده سال از انتشار اثر رنگ و بوی دیگری دارد.

محمد کریمی



 
تعداد بازدید: 4330


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»