مشروح نشست خبری دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران

باید از معنا و مفهوم تاریخ شفاهی مراقبت کرد

ملیحه کمال‌الدین

29 آبان 1398


به گزارش سایت تاریخ شفاهی ایران، نشست خبری دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران، 25 آبان 1398 در سالن توسعه ساختمان اصلی وزارت جهاد کشاورزی برگزار شد.

مروری بر همایش‌ها

دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران از سوی انجمن تاریخ شفاهی ایران، دانشگاه اصفهان و اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد ‌کشاورزی برگزار خواهد شد. محسن کاظمی، دبیر انجمن تاریخ شفاهی ایران، در نشست خبری این همایش گفت: «امروز از هر گوشه از سرزمین ما‌ صدای تاریخ شفاهی برخاسته و ما را درگیر یک تلوّن و گوناگونی کرده است. انجمن تاریخ شفاهی در مانیفست و مرام‌نامه خود، این را دارد که بتواند سروسامانی به وضعیت تاریخ شفاهی مملکت بدهد و شیوه نوین تاریخ شفاهی را ترویج کند.

از سال 1383 سنگِ بنای انجمن تاریخ شفاهی گذاشته شد و اولین همایش ما در اصفهان برگزار شد. سال 1385 دو همایش پی‌در‌پی در اصفهان داشتیم که به مباحث و چیستی تاریخ شفاهی پرداختیم؛ متأسفانه با وجود این که موارد خوبی مطرح شد، اما در آرشیو ما مانده و فرصت نکردیم که آنها را تبدیل به کتاب کنیم تا مورد استفاده قرار گیرد. در سال 1386 چهارمین همایش را با موضوع مصاحبه در تاریخ شفاهی داشتیم؛ تنها همایش دو روزه ما بود که در حوزه هنری برگزار شد. دو روز پُرمقاله داشتیم. بیش از صد مقاله رسید و حدود پنجاه مقاله را به اهتمام آقای علیرضا کمری منتشر کردیم و دو بار چاپ شد؛ البته الان نایاب است. همایش پنجم ما در مشهد و با تلاش دکتر ابوالفضل حسن‌آبادی صورت گرفت. عنوان همایش پنجم، تاریخ شهری و تاریخ محلی و نقش متقابلی که با تاریخ شفاهی داشتند بود. خوشبختانه کتاب این همایش در انتشارات آستان قدس در دسترس است. موضوع همایش ششم آموزش در تاریخ شفاهی بود که در اصفهان و با عنوان تاریخ شفاهی دفاع مقدس، در مهر سال 1389 برگزار شد. اما نشست هفتم ما به یکی از موضوعات مهم اختصاص یافت که هنوز لاینحل مانده و ما هنوز هم نسبت به این موضوع و حل مسائلش رضایت خاطر نداریم. موضوع این همایش بحث تدوین در تاریخ شفاهی بود که با تلاش دکتر علی ططری در کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی در 11 بهمن سال 1390 برگزار شد. مقالات این همایش همراه مقالات همایش بعدی ما که باز هم همایشی درباره تدوین در تاریخ شفاهی بود، کتاب شد، اما به صورت عمده توزیع نشد و به شکلpdf  هم قابل مشاهده است. موضوع نشست هشتم آموزش در تاریخ شفاهی بود که 3 اردیبهشت سال 1392 در دانشگاه اصفهان برگزار شد نشست نهم ما با عنوان ایثار و شهادت، با همکاری بنیاد شهید و امور ایثارگران برگزار شد. از مقالات آن کتاب باارزشی منتشر شد. این کتاب تجدید چاپ و برگزیده جشنواره کتاب سال دفاع مقدس شد. نشست دهم با عنوان تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در سال 1394 به کمک مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران برگزار شد. کتاب این نشست هم آماده است. همه کارهای آن صورت گرفته، اما به دلایل گرانی کاغذ هنوز منتشر نشده است. ما امیدوار بودیم که این کتاب به همایش دوازدهم برسد. موضوع همایش یازدهم ما هم تدوین در تاریخ شفاهی بود. نشست‌های صبح و بعدازظهر روز همایش به شکل دو کارگاه برگزار شدند.

الان که شما نگاه کنید، تقریباً سه همایش ما با موضوع تدوین بوده است. اما خیلی سریع عرض کنم که مسائل تدوین همچنان در کشور ما حل‌ نشده است. مصاحبه تا حدودی به جاهایی رسیده، اما مسائل تدوین همچنان حل نشده باقی مانده است. امیدواریم با جلسات پیش رو بتوانیم این مشکل را حل کنیم. برای همایش دوازدهم تاریخ شفاهی که به بررسی پشتیبانی دفاع مقدس اختصاص دارد، از آبان سال 1397 کار و جلسات متعددی برای آن برگزار شده است. اهداف همایش هم مشخص است: تبیین نسبت و ضرورت بازشناسی نقش و بازیابی اولویت‌های تاریخ شفاهی در عرصه جهاد سازندگی، صنعت، مهندسی و پشتیبانی در دفاع مقدس (که در هفت محور مشخص شده است)، پشتیبانی و مهندسی جنگ جهادسازندگی، امور اداری و انتظامی، اعزام و تدارکات، صنعت (ابتکارات و اختراعات)، مستندسازی و آرشیوهای اداری، واحدهای اختصاصی مرتبط با دفاع مقدس در ادارات و دیگر موضوعات مرتبط. سیزده مشارکت‌کننده داریم که ما را همراهی می‌کنند، اما چهار مجموعه از ارکان اصلی برگزار کننده این همایش هستند: اداره کل ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی، انجمن تاریخ شفاهی ایران، دانشگاه اصفهان و شرکت سهامی ذوب‌آهن. برای این همایش بیش از سی مقاله دریافت شد؛ با فراخوان‌های متعددی که داده و تمدیدی که انجام شد، بیش از سی چکیده به دست دبیرخانه انجمن تاریخ شفاهی ایران رسید. سپس از میان بیست مقاله، دوازده مقاله برای ارائه انتخاب شدند که ان‌شاءالله در سه پنل همایش ارائه خواهند شد. البته پنل اول، تشریفاتی و به سخنرانی‌های مرتبط با همایش اختصاص خواهد داشت.»

ترسیم نقشه دانش پشتیبانی

در ادامه نشست خبری دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران، مهندس عسگر نوروزی، عضو و دست‌اندرکار اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد ‌کشاورزی گفت: «بحث تاریخ شفاهی، بحث گسترده‌ای است که در همه جای کشور انجام می‌شود. وزارت جهاد کشاورزی هم از تاریخ شفاهی جدا نبوده؛ به لحاظ این که خودش متولی بخشی از تاریخ شفاهی دفاع مقدس بوده است. در جایی که موضوع تاریخ شفاهی قرار گرفته، بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس، حوزه هنری و پژوهشگران آزاد که علاقه‌‎مند بوده‌اند، به بحث تاریخ شفاهی جهاد سازندگی و تاریخ شفاهی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی پرداخته‌اند. بخش عظیمی از آن در استان‌ها اتفاق افتاده و خروجی خوبی داشته‌ایم. همچنین بنیاد حفظ آثار محصولات و مصاحبه‌هایی عرضه کرده است.

تاریخ شفاهی پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی، یا موضوع‌محور بوده است، مثل عملیات‌ها یا فردمحور؛ یعنی با افرادی که امور اجرایی دوران دفاع مقدس را بر عهده داشتند و فرماندهان، مصاحبه‌هایی توسط اداره کل امور ایثارگران انجام شد. پیشینه تاریخ شفاهی در مجموعه جنگ جهاد سازندگی، واحدهای ثبت وقایع بودند. در طول دورانی هم که اداره کل امور ایثارگران شکل گرفته بحث تاریخ شفاهی مطرح بوده است. در مرحله اول ترسیم نقشه دانش پشتیبانی جنگ جهاد صورت گرفت، به این شکل که سازمان دفاعی آن در طول سال‌های دفاع مقدس، حالا به صورت ستاد یا قرارگاه تیپ یا گردان به دست آمد. این ساختار سازمانی ترسیم شد و بر اساس این ترسیم، افراد مرتبط مشخص شدند، حتی اگر راننده لودر بوده یا در جاده‌سازی یا کمیته آب نقش داشته است. پس یک سازمان، افراد مرتبط با آن و وضعیت اسناد آن ترسیم شدند. بر این اساس، تحلیل‌هایی به دست آمده و نقاطی به عنوان خلاءهای دانشی مشخص شده‌اند. با استفاده از این نقشه دانش، مصاحبه‌های ما شکل گرفتند و افراد درباره عملیات‌ها و جایگاهی که داشتند سخن گفتند و تجربیات خود را در قالب مصاحبه ارائه دادند. نتیجه این کارها به محصولات مختلفی تبدیل شده که از دلِ تاریخ شفاهی درآمده‌اند؛ از جمله، اطلس جنگ جهاد سازندگی که قدم اول آن اطلس عملیات والفجر هشت است و در ماه‌های آتی رونمایی خواهد شد. کتاب‌هایی درباره قرارگاه‌ها (قرارگاه‌حمزه، قرارگاه نجف و...) و درباره مناطق جنگی شمال‌غرب و جنوب هم هست که دوستان ما در وزارت جهاد کشاورزی تدوین کرده‌اند. با این داشته‌ها با دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی مواجه شدیم که موضوع آن در رابطه با پشتیبانی دفاع مقدس بود و انجمن تاریخ شفاهی ایران و دانشگاه اصفهان استقبال کردند. مقالات در این باره هم بررسی شدند و ان‌شاءالله بتوانیم در همایش نتیجه بگیریم.»

ادامه ذخیره اسناد و مدارک دفاع مقدس

نشست خبری دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران با سخنان مهندس علیرضا بارگاهی، مسئول مرکز اسناد دفاع مقدس وزارت جهاد کشاورزی ادامه یافت. او گفت: «مقام معظم رهبری در شب خاطره در تاریخ چهارم مهر 1397 بیاناتی داشتند که می‌تواند سرلوحه و نشان‎دهنده راه، در جهت تدوین خاطرات و اسناد دفاع مقدس باشد. ایشان در بیانات خود دارند که جنگ را شما روایت کنید که خودتان در جنگ بوده‌اید؛ اگر شما جنگ را روایت نکردید، دشمن، جنگ را روایت خواهد کرد، آن‌طوری که دلش می‌خواهد. من در نسل دوران دفاع مقدس نبودم، اما به لحاظ مسئولیتی که به حقیر واگذار شده بود، میراث‌دار پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد شدیم. پشتیبانی مهندسی جهاد سازندگی سابق، یکی از درایت‌هایی که در دوران دفاع مقدس به خرج داد، حضور وقایع‌نگارانی بود که در همان ایام جنگ و دفاع مقدس در کنار رزمندگان و فرماندهان اعزام می‌کردند. یعنی افرادی حضور داشتند که همان دوران به ثبت وقایع می‌پرداختند. حاصل آن کار مجموعه ارزشمندی شد. مرکز این ثبت تا دهه 1370 فعال بود و بعد از ادغام جهاد سازندگی در وزارت جهاد کشاورزی، سیری که داشت، متوقف شد.

یکی از نقاط عطف، درست بعد از اتمام جنگ در سال 1367 بود که تمام فرماندهان و موثرین مهندسی جنگ، طی فراخوانی جمع شدند. هنوز از گرمای جنگ خارج نشده بودند و تجربیات خود را ثبت کردند که در آرشیو اسناد ما موجود است. ان‌شاءالله از این گنجینه اطلاعات و وقایع به نحو احسن استفاده کنیم. بعد از دورانی وقفه، در سال 1381 با انجام پروژه ذخیره‌سازی اسناد و مدارک دفاع مقدس کار سامان‌دهی اسناد باقی‌مانده از دوران دفاع مقدس انجام شد که همچنان ادامه دارد. این اسناد در اقلام و گونه‌های مختلفی است؛ هم مکتوب است، هم مضبوط و هم خاطراتی که به‌جا مانده است. ما سامانه‌ای قابل جست‌وجو در وزارت جهاد کشاورزی طراحی کردیم که برای عموم در دسترس باشد تا محققان بتوانند استفاده کنند. ما در حوزه تاریخ شفاهی دفاع مقدس، در چارچوب سازمانی وزارت جهاد کشاورزی اداره کل امور ایثارگران و معاونت فرهنگی آن و ذیل آن، اداره پژوهش و حفظ آثار دفاع مقدس داریم که مسئولیت تاریخ شفاهی جهاد سازندگی را بر عهده دارد. ما با کمک صاحب‌نظران کارگروه‌هایی تشکیل دادیم که برای تدوین محتوای باقی‌مانده چه کاری انجام دهیم. خدا را شکر به جاهای خوبی رسیدیم. امیدواریم در دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران به نحو مبسوط‌تری، به این موضوع توجه شود.»

الگوی تاریخ شفاهی ما به دست نیامده است

در ادامه، دکتر حجت‌الله ترشیزی، مدیر کل امور اداری وزارت جهاد کشاورزی و مدیر سابق اداره کل امور ایثارگران این وزارتخانه، ضمن تشکر از انجمن تاریخ شفاهی ایران گفت: «مقام معظم رهبری می‌فرمایند، این که شما تاریخ و حماسه دوران پرافتخار دفاع مقدس را روایت می‌کنید، این کار جهاد است. جهاد سازندگی به مثابه یک فناوری نرم اجتماعی در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران، باعث استحکام قدرت درونی نظام جمهوری اسلامی شد. در 27 خرداد 1358، تأسیس جهاد سازندگی، نقطه امیدی شد برای تمام کسانی که دل به انقلاب داده بودند. مفهوم جهاد با سازندگی عجین شد و در کشور روح تازه‌ای را ایجاد کرد. شاید مهم‌تر از بخش مهندسی، مهندسی فرهنگی و مهندسی نرم اجتماعی است که باید با قلم و بیان‌های زیبا در قالب تاریخ شفاهی مطرح شود و نمونه کوچک آن، این که ما در جهاد آموختیم چگونه وارد عرصه مهندسیِ خدمت‌رسانی شویم. اما این مهندسی و این نوع جهاد تضعیف شده و افراد، خود را در اداره کشور دخیل نمی‌دانند و نمی‌توانند خدمت مناسبی ارائه دهند. چگونه پیرزنی در روستایی دورافتاده خود را در دفاع مقدس سهیم می‎دانست و احساس می‌کرد که دارد در این جهاد شرکت می‎کند؟ امثال این، ابعادی از مهندسی جهاد است که باید گفته شود. نمونه کامل را در مراسم اربعین حسینی می‌بینیم؛ این که افراد با کمترین امکانات، ولی در بزرگ‌ترین کارها شریک و وارد عرصه جهاد می‌شوند.

قطعاً جهاد بزرگ دفاع مقدس فقط با اسناد مکتوب و مضبوط و بقیه اسناد اداره کل امور ایثارگران یا آنها که در استان‌های ما وجود دارند، قابل بیان نیست. شاید اگر شما در عملیات والفجر هشت، مهندسی جنگ جهاد را ذیل عنوان پل بعثت دنبال کنید، اسناد کمی می‌بینید. یعنی در مقطعی با این خلاء بسیار مواجه بودیم که از اوج دفاع مقدس و شاهکار مهندسی رزمی ما و این مقطع حساس، شاید شما حدود پنجاه یا صد سند مکتوب می‌توانید مشاهده کنید که مربوط به چند حمام صحرایی یا موضوعات تدارکاتی که حمل و نقل شده، هستند. اینها باید با تاریخ شفاهی مطرح شوند. تاریخ شفاهی ابزار مناسبی است برای پر کردن این خلاءها و برای بازخوانی نقش مهندسی فرهنگی و مهندسی رزمی در جهادسازندگی. در جهاد، در این راستا گام‌های زیادی برداشته شده است. دوستان بزرگواری این گام‌ها را شاهدند و همه اذعان دارند که این کار کمی است، باید کارهای منسجم‌تری انجام شود. شاید ما سه پروژه بزرگ در بحث تاریخ شفاهی، فقط در ستاد و مرکز برگزار کرده باشیم. در استان‌های ما کارهای بسیار متعددی انجام شده‌اند، اما پراکندگی‌ای که دارند نشان‎‌دهنده نبودِ یک نقشه واحد است. تقاضا می‌‎کنم از انجمن تاریخ شفاهی ایران و آقای محسن کاظمی که با همکاری امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی به نقشه واحدی برسیم. تاریخ شفاهی به نقشه جامعی نیاز دارد. این نقشه جامع باید طراحی و مهندسی شود و این قابلیت در جهادگران پیشکسوت ما وجود دارد. اگر ما بیش از 540 هزار نیروی اعزامی در زمان جنگ داشته باشیم، حدود دویست هزار نفرشان الان به‌طور فعال حضور دارند. کانون‌های سنگرسازان بی‌سنگر و بقیه ان‌جی‌اُهای مرتبط می‌توانند این نقشه را پیاده کنند، ولی قبل از آن، مهندسی این نقشه، با این گام جدیدی که شروع شده، خیلی می‌تواند موثر باشد. ما یک دوره آموزشی را با حضور استاد کمری در سال 1390یا 91 اجرا کردیم. این باید ادامه پیدا کند. بعضی از اطلاعات جدید حوزه تاریخ شفاهی به دوستان ما در استان‌ها منتقل نشده است؛ از جمله، تفاوت‌های خاطره و تاریخ شفاهی که عموماً مخلوط شده‌اند. ما بیش از پنج هزار فایل مصاحبه داریم. اینها را در جاهای مختلف که بررسی کردیم، دیدیم قابل استفاده نیستند. چون بعضی جاها اصلا مبهم است و بعضی جاها تاریخ شفاهی‌ دقیقی از خودِ زمان جنگ داریم. از سال 1360 و از خود مناطق جنگی ما تاریخ شفاهی داریم، ولی به خاطر رعایت نشدن برخی مسائل فنی، اینها قابل استفاده نیستند. دوستان می‌توانند کمک کنند و این موضوع حل شود. قطعا ما در گام دوم انقلاب که مقام معظم رهبری با عنوان جهاد بزرگ، در سند گام دوم از آن یاد می‌کنند، به ابعاد فرهنگی، اجتماعی و مهندسی جهاد سازندگی نیاز داریم. مقام معظم رهبری در آن سند حداقل 24 بار واژه «جهاد» را به کار می‌برند و حداقل ده بُعد از ابعاد جهاد را از جوانان مطالبه می‌کنند. اینها در جهاد سازندگی وجود دارند و باید استخراج شوند و متناسب با آنها، با روایت‌های تاریخ شفاهی می‌توانیم الگو ارائه دهیم. کشور ما ضعف الگو دارد. جوانان پا به‌کار زیاد داریم، ولی الگوی اصلی تاریخ شفاهی ما به دست نیامده است. الان حداقل پنج هزار فایل در اختیار مهندس بارگاهی است؛ چرا ما نتوانسته‌ایم الگوهایی برای آنها به دست آوریم. اینجا خلاء وجود دارد، خلاء کارهای فنی که شاید ما متخصص آنها نباشیم. همه دوستان دلسوز در حوزه تاریخ شفاهی می‌توانند کمک کنند تا این خلاءها پر شوند. تشکر می‌کنم از زحمات دانشگاه اصفهان و شرکت ذوب‌آهن که این بستر (دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران) را برای شروع یک جهاد بزرگ آماده کردند. بعضی از مقالات را که می‌خواندم، شاید متأسف می‌شدم که چرا باید این را حذف کرد، چون ساختار مقاله‌ای نداشت، ولی استعداد ده مقاله در آن بود. در آنها ضعف دانش تاریخ شفاهی وجود داشت. در غرب و اروپا نویسنده زیاد است، اما موضوع کم، اما در کشور ما برعکس است. من در همین مقالات بیش از دوازده موضوع پیدا کردم که هیچ کس درباره آنها صحبت نکرده است. این، ظرفیت‌ بزرگی را نشان می‌دهد که جا دارد اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی در سال‌های آتی به آن بپردازد.»

درباره واحد ثبت وقایع جنگ

مهندس عبدالله فاتحی، معاون امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی هم در نشست خبری دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران ضمن تشکر از حاضران گفت: «درباره این که تاریخ شفاهی و کار ثبت وقایع جنگ از کجا در جنگ شروع شد و به چه صورت استمرار پیدا کرد و کارها به چه صورت پیش می‌رفت، توضیحات مختصری می‌د‌هم. شاید لازم باشد به این تاریخچه برگردیم.

همیشه این دغدغه وجود داشت که دفاع مقدس، یک دورانی و یک روزی به پایان می‌رسد، چه افرادی باید آن را ثبت و ضبط و به نسل‌های آینده منتقل کنند؟ در همان ایام ـ که الان بیش از 35 سال از آن می‌‎گذرد ـ افرادی بودند که فکر الان را می‌کردند. در عین حال که درگیر جنگ بودند، دغدغه این را هم داشتند که این ایثارگری‌ها به چه صورت ثبت و ضبط شود و به عنوان یک ثروت فرهنگی به نسل‌های آینده انتقال پیدا کند. زمانی که ما در جبهه‌ها و درگیر جنگ بودیم و با جهادگران، رزمندگان، بسیجی‌ها، سپاهی‌ها و ارتشی‌ها دست به دست هم داده بودیم، در همان زمان هم همه رزمندگان و مخصوصا فرماندهان جنگ وقتی ما را می‌دیدند، این دغدغه را مطرح می‌کردند. در عین حال که مسئولیت اصلی این بود که باید می‌جنگیدیم و فرماندهان ما مسئولیت بسیار حساسی داشتند برای لحظه‌لحظه جنگ و دفاع از میهن، همان موقع، وقتی ما را می‌دیدند، از ما سؤال می‌کردند که این صحنه‌ها را چطور می‌توانیم ثبت و ضبط و به نسل‌های آینده منتقل کنیم. در سال‌های ابتدایی جنگ علی‌رغم این که این دغدغه در ذهن فرماندهان مطرح بود، ولی عموما مسئولیت مشخصی گردن کسی نبود و در زمان جنگ، هر کسی بنا بر نوع برداشت یا سلیقه‌ای که خودش داشت، کار ثبت وقایع و حفظ آثار جنگ را انجام می‌داد. عموما بچه‌های تبلیغات جنگ مشغول این کار بودند و گروه‌هایی برای ثبت و ضبط و با امکانات سمعی و بصری به جبهه‌ها اعزام می‌شدند. گروه‌های دیگری هم بودند که ما در جهاد سازندگی می‌توانیم از گروه تلویزیونی جهاد نام ببریم، همان گروه شهید آوینی که بعدها به عنوان گروه روایت فتح از آن نام برده شد. گروهی که در واقع در تشکیلات تبلیغات جبهه و جنگ جهاد و آقایان نادر طالب‌زاده، آذرلو و ملاجانی بودند. یا گروه عکاسی که بیش از هزاران فریم عکس ناب از صحنه‌های مختلف جنگ تهیه کردند. مرحوم حمیدزاده بود که کارهای اینها را انجام می‌داد. ما در هر قرارگاهی تبلیغات جبهه و جنگ داشتیم که در قرارگاه‌های کربلا، نور، نجف اشرف و حمزه سیدالشهدا مسئولیت ثبت و ضبط وقایع را داشتند. یعنی گروه‌های مختلفی این کارها را انجام می‌دادند. تا این که شدت حمله‌ها و تراکم عملیات‌ها در جنگ بیشتر، حساسیت‌ها بیشتر و تعداد شهدا و مجروحین ما هم بیشتر ‌شد. یعنی اهمیت موضوع روزبه‌روز بالاتر رفت.

اواخر سال 1363 و بعد از عملیات خیبر بود که رسما مسئولین به این فکر افتادند که تشکیلات مستقلی به نام ثبت وقایع جنگ تشکیل شود و مسئولیت این کار را به عهده بگیرد. در آن زمان ما با تضادی مواجه بودیم؛ در عین حال که همه فرماندهان اذعان داشتند باید این صحنه‌‎ها و رشادت‌ها ثبت و ضبط شود، در عین حال مواجه بودیم با این که همه صحنه‌ها و همه اتفاقاتی که می‌افتند، محرمانه است و نمی‌بایستی منعکس شوند. ما قبل از عملیات والفجر هشت واحد ثبت وقایع جنگ را در جهاد سازندگی، علی‌رغم تمام مشکلات اداری، رسما فعال کردیم. در این واحد شروع کردیم به جذب رزمندگانی که می‌خواستند در جبهه کار فرهنگی کنند. اینها را جذب کردیم و برای‌شان توضیح دادیم ارزش کاری که ما می‌خواهیم به عنوان ثبت وقایع جنگ انجام دهیم، کمتر از رزم و جنگیدن نیست؛ خطراتش هم به همان اندازه است. بعد ما برای این نیروهایی که به عنوان ثبت وقایع جنگ جذب شدند، دوره‌های آموزشی گذاشتیم و جزوه‌های آموزشی برای‌شان تهیه کردیم. یک‌سری دفاتر مخصوص خاطره‌نویسی به صورت جیبی تهیه و چاپ شد و در اختیار اینها قرار گرفت که لحظه به لحظه خاطرات را ثبت کنند. جلساتی را با فرماندهان ارشد نظامی که در خطوط جبهه می‌جنگیدند، تشکیل دادیم و در آن زمان قرار شد در کنار هر یک از فرماندهان گردان‌ها و فرماندهان ارشد قرارگاه‌ها و لشکرها یک نفر به عنوان نیروی ثبت وقایع جنگ با ابزار و امکانات ثبت و ضبط که کمترینش یک دستگاه ضبط صوت و یک دستگاه دوربین عکاسی و فیلمبرداری بود، باشد. مثل یک بی‌سیم‌چی که در کنار فرمانده بود، نیروی ثبت وقایع هم در کنار فرمانده حضور داشت و لحظه‌ به لحظه را ثبت می‌کرد. هم عکاسی و هم یادداشت می‌کرد. نهایتا این شد شروع و آغازی برای ثبت و ضبط تمام وقایعی که در جبهه‌ها، مخصوصا در بخش پشتیبانی و مهندسی جنگ جهاد سازندگی اتفاق می‌افتادند و ما توانستیم موفق شویم و به ثروت عظیمی دست پیدا کنیم که الان موجود است تا ساماندهی و از آن استفاده شود. خوب است یادی کنیم از شهدایی که در ارتباط با ثبت وقایع جنگ شهید شدند. شهید حسن همتی، شهیدی بود که تازه ازدواج کرده بود و یک دختربچه داشت. آمد و در کنار هم بودیم. به عنوان نیروی ثبت وقایع جنگ اعزام و شهید شد. از برادران شهید نعمتی جم، حجت‌الاسلام شهید شرعی و بسیاری شهدای دیگر و سید اهل قلم (سید مرتضی آوینی) ـ که این روزها هم پدرشان به رحمت خدا رفتند ـ هم یادی کنیم. اینها افرادی بودند که در راه ثبت وقایع جنگ به شهادت رسیدند و خیل زیاد دیگری از شهدایی که شاید حضور ذهن ندارم از آنها اسم ببرم.

در سپاه و ارتش هم همین اتفاق افتاد. گروه چهل‌شاهد را سپاه تشکیل داد. آنها هم توانستند در زمینه ثبت و ضبط صحنه‌های جنگ بسیار خوب عمل کنند. واحد تبلیغات جبهه و جنگ قرارگاه حمزه سیدالشهدا کار خوبی در زمینه فیلمبرداری با دوربین‌های سوپر هشت میلی‌متری که آن موقع وجود داشت و عکاسی‌های خوبی کرد. واحد تبلیغات جنگ ما در قرارگاه نجف اشرف، مرحوم قُرایی که بعدها در حین انجام خدمت در جهاد سازندگی به رحمت خدا رفت هم خیلی فعال بود. در ستاد کربلا، قرارگاه کربلا و قرارگاه نور، همه آنانی که در زمینه ثبت وقایع جنگ و تبلغیات جنگ کار کردند، کارهای ارزشمندی انجام دادند. خوب است یاد کنیم از عزیزانی که در زمینه تبلیغات جبهه و جنگ و ثبت وقایع جنگ در آن ایام جنگیدیند و پابه‌پای رزمنده‌ها و جهادگران ما حضور پیدا کردند؛ برای این که صحنه‌های تاریخی را ثبت و به نسل‌های آینده منتقل کنند.»

جهادِ بی‌صدا

آخرین سخنران این نشست، علیرضا کمری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و ادبیات بود. او گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم؛ دو سه جمله عرض می‌کنم و به‌اختصار می‌گذرم، باقی سخن بماند برای روز همایش. لطفاً خبرنگاران دقت کنند گفته‌هایِ کوتاهِ مرا درست بنویسند نه درشت.

تاریخ جنگ و دفاع مقدس بر مبنای شناخت کرد و کار و اندیشه‌ی کنش‌گران این رویداد نوشته می‌شود. مبنای این اقدام و عمل آثار و اسنادی است که از این ماجرا به‌جا مانده و شواهد شفاهی و اظهاراتی است که از شاهدان آن، از طریق گفت‌وگوی روشمند، به دست می‌آید. ما سه نهاد یا مجموعه‌ی کلان داریم که در جنگ/ دفاع مقدس حضور داشته‌اند و نقش‌آفرین بوده‌اند و به این اعتبار می‌شود گفت امانت‌دار تاریخ جنگ هستند و باید امانت‌دار آن باشند. این سه سازمان عبارتند از، ارتش (و مقصودم تمامت ارتش اعم از نیروی زمینی، هوایی و دریایی است)، سپاه پاسداران (که بدنه‌ی عملیاتی آن بسیج مردمی بود) و سوم جهاد سازندگی. جهاد سازندگی به همان معنایی که وجود داشت و مهندسی پشتیبانی جنگ در آن شکل گرفت و به ‌وجود آمد. تاریخ جنگ/ دفاع مقدس را بدون در نظر گرفتن این سه نهاد نمی‌توان نوشت و در بسیاری از موارد نمی‌شود در یک نگاهِ جامع، عمل این سه نهاد را از هم تفکیک کرد. البته جهاد مثل ارتش درگیر عملیات‌های نظامی با رویکردهای تاکتیکی نبود، یا مثل سپاه درگیر جنگ در بستر نظامی، سیاسی و استراتژیک آن نبوده است. از نظر من حضور جهاد در جنگ از دو وجه قابل توجه است؛ حضور متخصصانه، یعنی مهندسی پشتیبانی و دوم بافت مردمی و معتقدانه‌یِ بدنه‌ی جهاد و مهندسی در جنگ. جهادی‌ها مثل ارتش و سپاه موظف به جنگ نبودند، اما امر جنگ و دفاع بدون وجود و حضور آنها چنان که بود و شد، شدنی نبود. جهادی‌ها در جنگ صدایِ پایینی داشتند، اهل عمل بودند، حرف نمی‌زدند، یا خیلی کم حرف می‌زدند، آنها مردان عمل بودند. یکی از دلایل این‌که ما در عرصه‌ی نشر در زمان جنگ و بعد از آن چیز زیادی از جهاد نداریم به جهتِ جهاد بی‌صدای آنها بود. در همان سال‌هایی که بحث ارجحیّت تخصص بر تعهد یا تعهد بر تخصص زبانزد رجال سیاسی بود جهاد توانست توأمان بودن تخصص و تعهد را ـ بی سر و صدا، بی‌ هیاهو ـ نشان بدهد و به عرصه‌ی عمل بیاورد.

بعدها و به‌مرور کسانی آمدند و شروع کردند به ثبت و شناسایی عمل جهادگران، تا آنجا که یادم مانده است آقای فاتحی ـ که در این جلسه حضور دارند ـ از پیشگامان این اهتمام هستند و بحمدالله این کار ـ کم و بیش ـ به انحاء مختلف تا به حال تداوم یافته است. نکته‌ی دیگری که لازم است به آن اشاره کنم این است که وقتی ما از پشتیبانی، مهندسی جنگ سخن می‌گوییم بلافاصله نام جهاد به ذهن و زبان ما متبادر می‌شود. اما اساس و اصل مهندسی و پشتیبانی جنگ سرگذشت و پیشینه‌ای دارد بیش از این. این‌جا باید یاد کنیم از شهید والامقام، دکتر چمران، نیز از اخوی ایشان که از آغازگران مهندسی صنعت، پشتیبانی جنگ به‌شمار می‌آیند. نکته آخر بنده این است که باید مراقبت کرد از معنا و مفهوم تاریخ شفاهی، آنگاه تاریخ شفاهیِ مهندسی، صنعت و پشتیبانی جنگ. تاریخ شفاهی، مطالعه‌یِ تاریخ‌شناختی رویدادها و پدیده‌هاست. تاریخ شفاهی به‌رغم مشابهت و هم‌پوشانی با خاطره‌نویسی، خاطره‌گویی، خاطره‌نگاری و خاطره‌پردازی، هیچکدام از این‌ها نیست، تاریخ شفاهی، تاریخ شفاهی است و باید بیفزایم البته تاریخ شفاهی‌ْپژوهی/ تاریخ‌ شفاهی‌نگاری مهندسی، صنعت، پشتیبانی جنگ خصوصیات و اقتضائات خاص خودش را طلب می‌کند، این که تاریخ شفاهی صنعت مهندسی، پشتیبانی جنگ/ دفاع مقدس در روش و رویکرد و مسئله‌شناسی و موضوع‌یابی مقتضی چگونه و چندگونه بحث است از جمله مباحث موضوعه‌ی همایش است؛ به همین مقدار کفایت می‌کنم، باقی بماند برای وقت موعود، ان‌شاءالله. والسلام.»[1]

پرسش و پاسخ

در ادامه نشست خبری دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران، پس از پخش نماهنگی درباره جهاد سازندگی، معصومی، از خبرگزاری دفاع مقدس سؤال کرد: «بهره این همایش چیست؟ چون کتاب‌های‌شان دیر چاپ می‌شوند و کمیاب هستند. چه برنامه‌ای برای بهره‌برداری از این همایش دارید؟»

محسن کاظمی، دبیر انجمن تاریخ شفاهی ایران در پاسخ به این خبرنگار گفت: «سؤال خوبی طرح شد. خود این همایش، آتش‌تهیه است برای سال 1400 که قرار است با همین عنوان همایش دوازدهم (تاریخ شفاهی صنعت، مهندسی و پشتیبانی دفاع مقدس)، همایشی در تهران برگزار شود. منتها برگزار کننده اصلی، اداره کل امور ایثارگران وزارت جهاد کشاورزی خواهد بود. انجمن حمایت‌های فکری و نظری خواهد کرد.

اما این که برون‌داد همایش‌ها و صرف هزینه‌هایی که می‌شود، چه هست، شما برگردید به سال1383. اصلا اصطلاح تاریخ شفاهی اصطلاح غریبی بود. یعنی ما پیش از آن در سال‌های دهه1370 واحد خاطرات و واحدهای ثبت وقایع داشتیم. چیزی به عنوان تاریخ شفاهی شناخته شده نبود. با شکل‌گیری انجمن تاریخ شفاهی ایران و با توسعه کار تاریخ شفاهی، امروز شاهد هستیم که غلبه انتشار در جریان تاریخ‌نگاری و حتی جریان ادبی ـ که شکایت رمان‌نویسان و ادیبان ما را هم برانگیخته ـ با جریان تاریخ شفاهی است. اگر کتاب و مجموعه مقالاتی از کنار همایش بیرون می‌آید، این یک برون‎داد است. از کنارِ این تأثیر، تأثیرِ انتقالی یک ارگان بر یک سازمان است. ما می‌دانیم که در هر همایش گردهم‌آیی شکل می‌گیرد. بزرگانی که کارهای عملی کرده‌اند، جمع می‌شوند و خیلی پروژه‌ها در اینجا شکل می‌گیرند. تحت یک عنوان همایشی برگزار می‌شود، اما اگر به پوستر ما نگاه کنید می‌بینید که حدود چهارده سازمان شرکت می‌کنند. هر کدام از این سازمان‌ها برمی‌گردند و دستورالعملی را برای یک تا سه سال آتی خود در کار خواهند داشت. همچنان که اداره کل ایثارگران جهاد کشاروزی در نظر دارد در دو سال آینده، کار پیوسته و پُری را در خصوص تاریخ شفاهی انجام دهد. یعنی جلسات نقد و کارگاه‎‌های آموزشی داشته باشد و وضع خود را به ترازی برساند که بعد در سال 1400 در شکل بهتری بیاید کاری انجام دهد؛ یعنی آن هم تاثیر همین خواهد بود، یعنی همین همایشی که دارد صورت می‌گیرد.

اول نشست گفتم صداهایی که از اقصی‌نقاط کشور دارد به گوش می‌رسد، نتیجه کارهایی است که در همین انجمن تاریخ شفاهی با مشارکت سازمان‌ها صورت می‌گیرد. اگر می‌بینیم که بنیاد حفظ آثار گرایش شدیدی دارد، حوزه هنری پای کار است و روی‌کرد جهاد این است که بیاید و خلاء تاریخ‌نگاری و ثبت وقایع را به وسیله تاریخ شفاهی پر کند، به خاطر همین همایش است. شما به این فکر نکنید که همایش یک‌روزه‌ای انجام می‌شود، چهار نفر می‌آیند سخنرانی می‌کنند، هیئت رئیسه‌ای هست و کاری صورت می‌گیرد. همچنان که اینها هم واقعا کار پردردسری بوده است. عرض کردم که یک سال تمام انجمن تاریخ شفاهی، دانشگاه اصفهان و این اداره کل درگیر این مسئله بودند که چطور همایش را برگزار کنند. با برگزاری این همایش، این کار به پایان نرسیده و تازه آغاز کار است؛ آغاز کار برای جریانی که آقای کمری گفتند؛ این که از سه سازمان اصلی که در جنگ بودند، از جهاد سازندگی، کمترین نقش در تاریخ دیده شده است. با تمام احوال و گزارشی که دوستان دادند، جهاد، حلقه‌های مفقوده زیادی را در تاریخ‌نگاری جنگ دارد. علت این که انجمن تاریخ شفاهی رفت به سمت این موضوع، به خاطر همین بود. دید سپاه خیلی فعال است، ارتش در مرحله بعدتر قرار دارد و موضوع ایثار و شهادت در بنیاد شهید کار شده، ولی برای جهاد سازندگی کمترین کار انجام شده است. اینها هم کار کرده‎‌اند، ولی بی‌سروصداست. ما این صدا را بلند می‌کنیم که تاریخ بشنود. اگر این کار صورت نگیرد، ما آنچه را که انجام داده‌ایم گم خواهیم کرد. یکی از کارهای تاریخ شفاهی، حفظ حافظه جمعی است. به نظرم اصلا گرانی‌گاهِ تاریخ شفاهی، حفظ حافظه جمعی است. اگر ما این کار را نکنیم و به الگوسازی‌هایی که باید برای آینده انجام دهیم فکر نکنیم، تصور می‌شود این زحمتی که کشیده شده و این جهاد سازندگی با یک ادغام تمام شد و رفت. بله، شکل تشکیلاتی‌اش تمام شد، ولی در تاریخ و برای فرزندان‌مان و برای نسل‌های بعد باقی خواهد ماند تا مواقعی که در بزنگاه‌هایی قرار می‌گیریم، دوباره از تجربه جهاد استفاده کنیم.»

او افزود: «ما در دوازدهمین همایش سراسری تاریخ شفاهی ایران یک پنل را به این اختصاص خواهیم داد که چه مواردی در جهاد سازندگی بوده که در مقالات به آنها اشاره نشده است. به این صورت به آسیب‌شناسی مسئله هم خواهیم پرداخت. همچنین متذکر شویم که رئیس این همایش، دکتر علی‌اکبر کجباف و دبیر علمی این کار دکتر مرتضی نورایی هستند. اعضای هیئت علمی هم دکتر مرتضی نورایی، مهندس عبدالله فاتحی، دکتر حجت ترشیزی، علیرضا کمری، دکتر غلامرضا عزیزی و بنده بودیم که مقالات را داوری کردیم. امیدواریم که روز همایش حاضر شوید و ما را همراهی بفرمایید.»

 

مطالب مرتبط:

تعویق برگزاری دوازدهمین همایش تاریخ شفاهی ایران تا اطلاع ثانوی

 


[1]  این قطعه از متن با لطف بیان‌کننده آن، آقای علیرضا کمری، نویسنده و پژوهشگر تاریخ و ادبیات، در اختیار سایت تاریخ شفاهی ایران قرار گرفت. رسم‌الخط متن نیز مبتنی بر خواسته ایشان در نشر آثارشان است.



 
تعداد بازدید: 7577


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.