نقد و بررسی کتاب
شیوهنامه تاریخ شفاهی/ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، پژوهشکده اسناد
غلامرضا عزیزی
عضو هیئت علمی (بازنشسته) پژوهشکده اسناد، پژوهشگر تاریخ شفاهی
26 آذر 1404
1) درآمد
ضرورت تدوین شیوهنامه و ارائه روشهای کار در هر پیشه و حرفهای، مورد توجه همه کسانی است که خود روزی در ابتدای مسیر آن پیشه و حرفه قرار داشته و نیازمند دستنامههایی بودهاند که راهنمای عمل و اقدامشان باشد و راه و روش درست کار را به آنها بیاموزد و از خطا و آزمون ایمنشان بدارد. از سوی دیگر افرادی که دانشآموخته و یا تجربه اندوختۀ یک پیشه و حرفهاند و خود سالها درگیر کار بوده و با چالشهای و راهکارهای پیشه یا حرفه خود بهخوبی آشنا هستند، از گزینههای مناسب برای تهیه و تدوین دستنامهها و شیوهنامههای شغلی و حرفهای هستند.
پیشینه انجام رسمی فعالیتهای تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی، به دی 1371 و تأسیس ادارۀ آرشیو شفاهی، در مدیریت خدمات آرشیوی، در سازمان اسناد ملی ایران (سابق) برمیگردد. اما نخستین طلیعههای تدوین و نشر شیوهنامه مربوط به این امر در آن اداره را باید در چندین سال بعد پیگرفت.
پس از ادغام کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران با سازمان اسناد ملی ایران و پدید آمدن سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، اداره آرشیو شفاهی از سال 1385، در تشکیلات جدید تحت عنوان «گروه اطلاعرسانی منابع دیداری و شنیداری» در ادارهکل اطلاعرسانی و ارتباطات، به ادامه فعالیت پرداخت.
تا آنجا که نگارنده در خاطر دارد، در سال 1386 که نخستین بار بحث واگذاری طرحها و پروژههای تاریخشفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران به افرادِ برونسازمانی مطرح شد، ضرورت تدوین دستنامهای (دربرگیرنده فرمها و روشهای کار) برای رعایت خواستهها و نظرات سازمان برای انجام این مهم، احساس شد؛ لذا همکاران گروه اطلاعرسانی منابع دیداری و شنیداری، در آذر 1386 با نظارت اینجانب «استـانداردهـای تهیه و اجرای طرحهای تاریخشفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه جمهوری اسلامی ایران» را در 9 صفحه تهیه کردند.
در همان زمان و در اجرای دستور ریاست محترم وقت سازمان (جناب آقای اشعری)، نگارنده این سطور «طرح بررسی اولویتها در مصاحبههای تاریخشفاهی» را تهیه و به ایشان ارائه کرد.
چند سال بعد و بهمنظور ساماندهی تاریخشفاهی در معاونت اسناد و مدیریتهای منطقهای/استانی سازمان، کارگاهی با عنوان «یکسانسازی فعالیت تاریخشفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» در 20 دی 1390 برگزار شد. در این کارگاه دستورالعملها و کاربرگههای تاریخ شفاهی در قالب سه فصل، در یک لوحفشرده به شرکتکنندگان ارائه شد.
ادامه این کار با فاصله نزدیکی در راستای تهیه دستورالعملها در سطح معاونت اسناد ملی پیگرفته شد و در جلسه 1391/1/22 با عنوان «تهیه دستورالعمل یا حداقل رویههای کاری، جهت کلیه فعالیتهای گروه» مورد تأکید قرار گرفت.
در همان سال، همکاران تاریخشفاهی ویرایش دوم آن شیوهنامه را تهیه کردند که شامل پنج فصل با عناوین درآمدی بر تاریخشفاهی، کلیاتی درباره روش کار تاریخشفاهی، راهنمای انجام مصاحبه تاریخشفاهی، پیادهکردن و ویرایش متن مصاحبههای تاریخشفاهی و راهنمای توصیف منابع تاریخشفاهی بود. علاوه بر این اطلاعات کاربرگههای جاری و مقررات استفاده از مصاحبههای تاریخشفاهی در بخش ضمیمهها قرار داده شد. این مجموعه در اصلاحات بعدی با مطلبی درباره چگونگی تبدیل کاستهای صوتی قیاسی (آنالوگ) به منبع دیجیتال (رقمی) تکمیل شد.
بنا به ضرورتهای اطلاعرسانی منابع تاریخشفاهی در قالب کتاب و مطبوعات، با تشکیل کارگروهی تصمیم به تدوین روش «آمادهسازی منابع تاریخشفاهی برای چاپ و نشر» گرفته شد. این کارگروه پس از برگزاری 6 جلسه کارشناسی و بحث و تبادل نظر در اینباره، طرح اولیه این شیوهنامه را پیریخت. آنگاه یکی از کارشناسان مطالب مطرحشده را گرد آورد. آنگاه با مراجعه به منابع مرجع و معتبر صحت و سقم آن مورد بررسی و پژوهش قرار گرفت. سپس یکی دیگر از همکاران پیشنویس اول شیوهنامه را در خرداد 1391 تدوین کرد و در اختیار اعضای کارگروه قرار داد و پس از بررسی و اصلاح توسط اعضای کارگروه، صورت نهایی آن تهیه و تکمیل شد.
در گام بعد «شیوهنامه ردهبندی منابع دیداری و شنیداری» در سال 1391 تهیه شد.
سرانجام مجموعۀ این شیوهنامهها در چند مرحله مورد بازبینی قرار گرفته و ویرایش جدیدی از آن در شهریور 1394 با انگیزه بهرهبرداری توسط مدیریتهای استانی (و سایر علاقهمندان) در سایت (وبگاه) سازمان بارگزاری شد. پس از آن، این اثر بیش از یک دهه متوقف ماند؛ ظاهراً نه اصلاح گردید و نه در قالب یک کتاب چاپ شد.
سرانجام به همت همکاران پژوهشکده اسناد در آبان 1404 کتاب «شیوهنامه تاریخ شفاهی/ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، پژوهشکده اسناد» به زیور طبع آراسته شد. یعنی پس از بیش از سه دهه از آغاز فعالیتهای تاریخ شفاهی در سازمان اسناد ملی ایران (و سازمان اسناد و کتابخانه ملی ج.ا.ا) نخستین کتاب شیوهنامه تاریخ شفاهی سازمان در معنای واقعی آن چاپ و منتشر شد.
خوشبختانه انتشار این کتاب، فرصت ارزشمندی را برای علاقهمندان به تاریخ شفاهی و کوشندگان این مسیر فراهم آورده است تا بتوانند با روشهای این سازمان آشنا شده و بهره لازم را از این کتاب، به مثابه دستنامهای برای انجام طرحها و پژوهشها خود در موضوع و موضع تاریخ شفاهی (از ایده تا آرشیو) ببرند.
2) معرفی اثر
نام کتاب: شیوهنامه تاریخ شفاهی/ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، پژوهشکده اسناد
پدیدآور: سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران، پژوهشکده اسناد
تاریخ نشر: 1404
134صفحه
1400000 ریال
کتاب «شیوهنامه تاریخ شفاهی/ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، پژوهشکده اسناد» پس از سخن ناشر و مقدمهای به قلم دکتر سید محمود سادات، معاون محترم پژوهش و منابع دیجیتال سازمان، در 7 فصل سامان یافته است.
فصل اول با عنوان «درآمدی بر تاریخشفاهی» برای آشنایی و آمادهسازی خوانندگان برای ورود به مبحث اصلی در 6 بخش زیر به بررسی معنا و مفهوم و پیشینه تاریخ شفاهی پرداخته است: تاریخشفاهی چیست؟، اهمیت تاریخشفاهی در تاریخنگاری معاصر؟، انواع پژوهشهای تاریخی، تاریخچۀ مختصری از تاریخشفاهی در جهان، فعالیت تاریخشفاهی در ایران، و تاریخشفاهی در سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی ایران.
در فصل دوم مباحث اجرایی تاریخ شفاهی بررسی شده و کلیاتی دربارۀ روش کار تاریخشفاهی از (انتخاب موضوع، تهیۀ طرح و طرح سؤال و انجام مصاحبه گرفته تا اطلاعرسانی) آمده است.
فصل سوم با عنوان «راهنمای انجام مصاحبۀ تاریخشفاهی» در 7 قسمت سامان یافته است: 1. مصاحبهشونده (شامل زیر بخشهای: شاخصههای انتخاب مصاحبهشونده، روشهای شناسائی و دسترسی به مصاحبهشوندگان، حقوق مصاحبهشونده در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران)؛ 2. مصاحبهکننده؛ 3. موضوع مصاحبه (با اشاره به مصاحبههای موضوعمحور، مصاحبههای شخصیتمحور، و مصاحبههای ترکیبی)؛ 4. انتخاب محل مصاحبه؛ 5. ابزار و وسایل مورد نیاز؛ 6. انجام مصاحبه؛ 7. گزارش مصاحبه. این فصل با مطالبی تحت عنوان «توصیههای لازم» خاتمه یافته است.
فصل چهارم با عنوان «پیادهسازی (گفتارنویسی) و ویرایش متون مصاحبههای تاریخشفاهی» شامل سه بخش اصلی میباشد: پیادهسازی (بدون سوتیتر، دربردارنده بیست موضوع)؛ تایپ متن مصاحبه؛ و تجلید و بایگانی متن مصاحبه.
فصل پنجم، چگونگی توصیف منابع تاریخشفاهی و شرایط آن را شرح داده و شامل سه بخش است: 1. فرایند و مراحل توصیف منابع تاریخ شفاهی؛ 2- مستندسازی توصیفگرها به کمک بانک مستندات رسا؛ و 3. درج اطلاعات توصیفی و تحلیلی در کاربرگههای توصیف و نرمافزارهای بازیابی.
فصل ششم با عنوان «شیوهنامه آمادهسازی متن مصاحبه تاریخشفاهی برای چاپ و نشر» شامل هفت بخش است: 1. موضوعات مطرحشده در شیوهنامه آمادهسازی متن مصاحبه تاریخشفاهی برای چاپ و نشر (معیار انتخاب مصاحبهشونده، بررسی مجوز بهرهبرداری از مصاحبه، بررسی نیازهای جامعه پژوهشی، انتخاب متن مصاحبه)، 2. روند پیشنهاد چاپ مصاحبه (ارائه پیشنهاد اولیه برای چاپ مصاحبه، ارائه پیشنهاد به شورای انتشارات برای چاپ مصاحبه، واگذاری فایل صدا و متن)، 3. مصاحبۀ تاریخشفاهی برای آمادهسازی چاپ و نشر.
نحوه آمادهسازی مصاحبه (ساختاربندی متن، نسخهپردازی متن)؛ 4. استفاده از نشانههای نقطهگذاری (علامت کروشه [ ]، علامت نقلقول « »؛ 5. گویاسازی و تصحیح متن (گویاسازی نام اشخاص، گویاسازی نام مکان، گویاسازی اصطلاحات تخصصی (آیات قرآن و روایات معصومین)؛ 6. نحوۀ تهیه پانویس؛ («حق مالکیت» و ...)؛ 7. نحوه تهیه پیش و پس متن (تهیه پیش متن، تهیه پس متن).
فصل پایانی نیز به «راهنمای ردهبندی منابع دیداری و شنیداری در آرشیو ملی ایران» اختصاص یافته است.
3) نقد و بررسی اثر
هنگام تورق کتاب نکاتی به شرح زیر نظر رسید.
3-1) اندازه و قطع کتاب بسیار مناسب برای یک کتاب دستنامه است که قرار نیست فقط یک بار خوانده شود. کتاب دارای چاپ خوبی است. قلم استفاده شده چشمنواز است و مانع خستگی چشم میشود. طراحی و اجرای جلد زیباست. ممکن است کسانی بگویند با تغییرات فناوری و استفاده از ضبطهای رقمی، آوردن تصویر نوار کاست روی جلد (به دلیل منسوخ شدن این ابزار) جالب نیست؛ ولی در برابر کسانی (از جمله نگارنده) هستند که تصویر نوار کاست بر روی جلد کتاب برایشان حالتی نوستالژیک را تداعی میکند؛ مخصوصا با آن ترفند گرافیکی جسورانۀ نقلقول از نوار کاست.
3-2) عنوان کتاب دستکم به دو صورت آمده است. یکی به صورت طولانی «شیوهنامه تاریخ شفاهی/ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، پژوهشکده اسناد» (روی جلد، فیپا در صفحه 2، صفحه 5 و شناسنامه در صفحه 6) و دومی به صورت مختصر و البته دلچسبترِ «شیوهنامه تاریخ شفاهی» (در صفحه 3 و سربرگ تمام صفخات زوج کتاب).
درکنار هر آنچه از محسنات کتاب میتوان گفت، لغزشهای اندکی نیز در آمادهسازی نهایی اثر برای انتشار به چشم میخورد. برای مثال:
3-3) بنا به مطالب مندرج در صفحه 31 کتاب، فصل دوم دربردارنده یازده مطلب است: 1. انتخاب موضوع؛ 2. تهیۀ طرح؛ 3. طرح سؤال؛ 4. انجام مصاحبه؛ 5. ثبت سند مصاحبه؛ 6. کپیبرداری از سند تولیدشده؛ 7. پیادهسازی (گفتارنویسی) و ساماندهی متن مصاحبه؛ 8. حفظ و نگهداری و ساماندهی منابع صوتی و تصویری تاریخشفاهی؛ 9. توصیف مصاحبه؛ 10. تعیین و رعایت حق دسترسی؛ 11. اطلاعرسانی تاریخشفاهی.
اما از صفحه 32 تا 47، 12 مطلب (نه 11 مطلب) مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. مطلب دوازدهم (که در صفحه 31 نیامده) «حق مالکیت مصاحبه تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» میباشد.
4-3) همچنان که اشاره شد فصل چهارم شامل سه بخش اصلی است؛ اما گذشته از آنکه بخش اول (یعنی «پیادهسازی») فاقد تیتر و شماره میباشد، مشخص نیست چرا بخشهای دوم و سوم به صورت «8. تایپ متن مصاحبه» و «9. تجلید و بایگانی متن مصاحبه» شمارهگذاری شده است (بهجایِ 2. تایپ متن مصاحبه، و 3. تجلید و بایگانی متن مصاحبه).
3-5) در فصل پنجم نیز نوعی آشفتگی، همسانی و تکرار به چشم میخورد. برای مثال «عنوانِ» دو جفت زیربند مشروحه زیر دقیقاً مشابه است:
- زیربند «1-1. استخراج اطلاعات توصیفی» (ابتدای ص70) با «1-3-1. استخراج اطلاعات توصیفی» (میانه ص70)
- زیربند «2-1. استخراج اطلاعات تحلیلی» (ص70) با «3-3-1. استخراج اطلاعات تحلیلی» (ص77)
6-3) شاید بهتر میبود مطالب ذیل زیربند «8-3-1. مستندسازی توصیفگرها» (ص84) ذیل بند «2- مستندسازی توصیفگرها به کمک بانک مستندات رسا» (ص85) میآمد و عنوان بند، اصلاح و شامل دوزیربند میشد.
7-3) همچنین شاید بهتر میبود زیربند «8-3-1. مستندسازی توصیفگرها» (ص84)، بلافاصله پس از زیربند «4-3-1. استخراج توصیفگرها» (ص79) میآمد تا ارتباط موضوعی و انسجام مطالب بهتر حفظ میشد.
8-3) نکته مهم دیگر در خصوص کتاب -که میتوانست در قامت یک فصل، یکی از نقاط برجسته و مهم شیوهنامه باشد- بحث حقوقی مصاحبههای تاریخ شفاهی است. در وضعیت فعلی بحث مهم حقوق مصاحبه در کتاب به تناسب موضوع پراکنده شده است که از جنبهای هم درست و دقیق به نظر میرسد؛ ولی با توجه به چند پاره شدن این بحث در کتاب شاید بهتر بود همه این مطالب تحت یک فصل سامان مییافت. برای مثال:
- در فصل دوم «مباحث اجرایی تاریخ شفاهی»، ذیل قسمت دوازدهم «حق مالکیت مصاحبه تاریخ شفاهی در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران» به بحث گذاشته شده است.
- همچنین در قسمت اول فصل سوم که به مصاحبهشونده اختصاص یافته، مطلبی با عنوان حقوق مصاحبهشونده در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران آمده است.
- در فصل ششم که به «شیوهنامه آمادهسازی متن مصاحبه تاریخشفاهی برای چاپ و نشر» اختصاص یافته است گنجاندن مبحث «حق مالکیت» به همراه گزیدهای از «قانون حمایت از حقوق مولفان و و مصنفان و هنرمندان» و «حقوق معنوی مصاحبه کننده» و «آیین نامه اجرایی فیپا» آن هم پس از بحث در خصوص «نحوه تهیه پانویس» و پیش از «نحوه تهیه پیش و پس متن» کتاب، فاقد ربط موضوععی به نظر میرسد و جای ان دارد که به عنوان درآمد برای فصل پیشنهادی استفاده شود.
3-9) در برابر ویرایش مناسب و پختگی کلام -که از ویژگیهای انتشارات سازمان در یک سال اخیر است- و مانع از ظهور اغلاط املایی یا دستوری در متن شده است، کماکان لغزشهای اندکی در متن به چشم میخورد که امید است در ویراستهای بعدی اثر اصلاح شود.
برای مثال در این عبارت: «در حال حاضر سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران به غیر از منابع تاریخشفاهی، سیستم خدماترسانی برای انواع منابع صوتی و تصویری است. چرا که منابع مذکور شناسائی نشده و فاقد کاربرگههای تنظیم و توصیف و همچنین فاقد ردهبندی بوده و تنها بر اساس ساختار و مشخصات فیزیکی، در کنار یکدیگر چیده شدهاند.» (ص121) جمله نخست نادرست و بیمعنی است.
علیالقاعده جمله درست این بوده: «در حال حاضر سازمان اسناد و کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ایران بهغیر از منابع تاریخشفاهی، فاقد سیستم خدماترسانی برای انواع منابع صوتی و تصویری است» که ظاهراً ویراستار محترم از جمله اول، فاقد را حذف کرده (به قیاس دو فاقد بهکار رفته در جمله دوم، اما در واقع بدون قرینه) و جمله نخست را تخریب کرده است.
تعداد بازدید: 36
آخرین مطالب
پربازدیدها
100 سؤال/9
در پانویسهای توضیحی شایسته است که طیفی (حداقل تا حداکثر) را برای کلمات نیازمند گویاسازی مشخص کرد تا متن نوشتهشده جامع، مانع و اقتصادی باشد. همچنین باید توضیحات نوشتهشده دربارة اشخاص، اصطلاحات و رخدادها، متناسب باشند(همتانویسی). مثلاً فردی را در سی کلمه معرفی نکرد و فرد دیگر را در سیصد کلمه. در این صورت باید گویاسازی حد مشخصی را رعایت کرد...





