خاطرات جواد مستوری

سید جواد مستوری، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان نودوچهارمین برنامه شب خاطره (7 تیر 1380) بود. او در این برنامه از بیمارستان اسیران خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات احمد احمد

احمد احمد، مبارز دوران انقلاب اسلامی و راوی کتاب «خاطرات احمد احمد»، مهمان نودوچهارمین برنامه شب خاطره (7 تیر 1380) بود. او در این برنامه از دستگیری خود توسط ساواک در خرداد 1352 و شکنجه‌ هم‌بندانش خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات غلامرضا مظلومی

غلامرضا مظلومی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان نودودومین برنامه شب خاطره (6 اردیبهشت 1380) بود. او در این برنامه از اسارت خود توسط ارتش صدام خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات غلامرضا فروزش

غلامرضا فروزش که در فاصله سال‌های 1367 تا 1376 وزیر جهادسازندگی دولت جمهوری اسلامی ایران بوده است، مهمان نودودومین برنامه شب خاطره (6 اردیبهشت 1380) بود. او در این برنامه از جبهه‌های دفاع مقدس و فعالیت در جهادسازندگی خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات زاگرس میلانی

زاگرس میلانی، رزمنده و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان نودویکمین برنامه شب خاطره (6 بهمن 1379) بود. او از سال 1362 و اسارتش در اردوگاه‌های ارتش صدام، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات علی بابکی

سال 1361 و در 17 سالگی از قم به جبهه رفت. در عملیات محرم در همان سال، در میدان مین از ناحیه‌های چشم و دست و پا مجروح شد. او از سال 1361 و مجروح شدنش در عملیات، خاطره گفته است.

خاطرات علی هادلی

علی هادلی، بسیجی و جانباز روشندل و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان نودمین برنامه شب خاطره (اول دی 1379) بود. او از روزهای اسارتش در اردوگاه‌های ارتش صدام خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مهدی خسروی

مهدی خسروی، رزمنده بسیجی و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان نودمین برنامه شب خاطره (اول دی 1379) بود. او از سال 1360 و روزهای اسارتش در اردوگاه‌های ارتش صدام خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات حسن محمدی

حسن محمدی، رزمنده بسیجی و آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان هشتادونهمین برنامه شب خاطره (3 آذر 1379) بود. او در عملیات بیت‌المقدس اسیر شد و در این برنامه از دوران اسارتش در اردوگاه‌های ارتش صدام خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات علی علی‌لو

علی علی‌لو، آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان هشتادونهمین برنامه شب خاطره (3 آذر 1379) بود. او درباره ماجرایی از دوران اسارتش در اردوگاه‌های ارتش صدام خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.
...
27
...
 

شانه‌های زخمی خاکریز - 6

کلبه‌ای در اختیارمان گذاشتند. اینجا دیگر همه کاری می‌کردیم. حتی حدود 15 روز مشغول سوله‌زنی بودیم ضمن کار سوله‌زنی وقتی مسئول گروه ـ نصرتی ـ آمد و گفت که زود آب و گل درست کنید و روی پلیت‌ها بریزید که برق نزنند، تازه فهمیدیم که اطرافمان پر از دمکرات است. کار زیاد بود و هیچکس بیکار نمی‌ماند. همه در کنار هم با تلاش کار می‌کردند و این در گرمای 30 ـ 40 درجه بود با پشه‌های فراوانی که دائم نیش می‌زدند.