خاطرات عبدالله سعادت

دکتر عبدالله سعادت، امدادگر و از مدافعان خرمشهر، مهمان صدوشصتمین برنامه شب خاطره(خرداد 1386) بود. او درباره امدادرسانی خود در مسجد جامع خرمشهر خاطره گفت. او گفت: وقتی برادر خلیلی گفت داروسازی را نیاز نداریم، ناگهان تعدادی بیمار آوردند یکی از آنها مسموم بود درباره داروی او نظر دادم؛ به خودم که آمدم دیدم برای چند بیمار دارو تجویز کرده‌ام. در حالی که خانواده گمان می‎کردند من به تهران رسیدم. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات علی میلان

علی میلان، خلبان دوران دفاع مقدس، مهمان صدوهشتادو‌سومین برنامه شب خاطره(تیر 1388) بود. او درباره آتش گرفتن هلی‌کوپتر در زمان اسکورت شهید علی صیاد شیرازی خاطره گفت. او گفت: ما در درخت بلوط پنهان شدیم و سه نفر از آنها آمدند نزدیک درخت... این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات سعید فخرزاده

حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی و «مدیر دفتر تدوین دستاوردهای انقلاب اسلامی»، مهمان صد و هشتادمین برنامه شب خاطره(اسفند 1387) بود. او درباره دشواری گرفتن خاطره از رزمندگان و گمنام ماندن آنها خاطره گفت. او گفت: برخی هم نشانی افرادی را می‌دادند که گاهی فرصت نمی‌شد خاطرات آنها را بگیریم و گاهی هم با دشواری خاطره می‌گرفتیم. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات فریبرز خوب‌نژاد

فریبرز خوب‌نژاد، از آزادگان دوران دفاع مقدس، مهمان صد و شصت و سومین برنامه شب خاطره(شهریور 1386) بود. او درباره تأثیر جمله صدام که از رادیو عراق در دوران اسارت، پخش شد خاطره گفت. او گفت: یک روز صبح از بلندگوها صدای صدام آمد و افرادی که بلد بودند آن را ترجمه کردند. آن جمله این بود: «امروز به هر چه می‌خواستید رسیده‌اید.» این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات رسول ملاقلی‌پور ‎

رسول ملاقلی‌پور (۱۷ شهریور ۱۳۳۴ - ۱۵ اسفند ۱۳۸۵)، کارگردان سینما، مهمان صدوچهل‌وچهارمین برنامه شب خاطره (آذر 1384) بود. او درباره عکاسی بدون داشتن نگاتیو برای خوشحال کردن برخی رزمنده‌ها خاطره گفت. او گفت: دیدم یک عکاس فقط از خرمشهری‌ها عکس گفت و پسری 15 ساله بغض کرد. یادم نبود که نگاتیو از اهواز تهیه نکردم. فلش زدم و 2هزار فریم عکس گرفتم... این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مجید یوسف‌زاده

مجید یوسف‌زاده، پاسدار لشکرهای 5 نصر و 31 عاشورا، مهمان صدوهفتادوسومین برنامه شب خاطره(مرداد 1387) بود. او درباره دستور عقب‌نشینی و خراب کردن سقف سنگرها خاطره گفت. یوسف‌زاده گفت: وقتی به مرز پاوه و نوسود رسیدیم، گفتند بولدوزر و تجهیزات جا مانده... این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات سیده زهرا حسینی

سیده زهرا حسینی، امدادگر دوران دفاع مقدس و راوی کتاب دا، دکتر عبدالله سعادت و معصومه رامهرمزی مهمان صدوشصتمین برنامه شب خاطره بود. سیده زهرا حسینی در جریان آزادسازی خرمشهر به همراه دکتر سعادت بین خطوط و گمرک در رفت و آمد بودند و درباره ماجرای کیف سامسونت او خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات عزت‌الله مطهری

عزت‌الله شاهی یا عزت‌الله مطهری یا عزت شاهی از مخالفان حکومت پهلوی بود که پس از دستگیری به ۱۵ سال حبس محکوم شد و در جریان انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ از زندان آزاد شد. او در سال ۱۳۶۳ نام خانوادگی خود را به مطهری تغییر داد. عزت شاهی، مهمان صدوهفتادونهمین برنامه شب خاطره(بهمن 1387) بود. او درباره عکس سه در چهاری که ساواک از او خواسته بود و ماجرای ارائه رسید آن عکس خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات محمدباقر قالیباف

محمدباقر قالیباف، ششمین رئیس مجلس شورای اسلامی و از فرماندهان دوران دفاع مقدس، مهمان صدوهفتادوپنجمین برنامه شب خاطره(مهر 1387) بود. او درباره انجام کارهای اجرایی عملیات والفجر3 و رفتن به دشت مهران در صبح زود خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مهدی چمران

مهدی چمران، جانشین فرمانده ستاد جنگ‌های نامنظم و برادر شهید دکتر مصطفی چمران، مهمان صدوهشتادو‌سومین برنامه شب خاطره(تیر 1388) بود. او درباره تماس خود با حاج سید احمد آقا و بازگو کردن حوادث پاوه، حواشی رادیوهای خارجی و دستور امام خمینی(ره) برای آزادسازی پاوه خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.
...
9
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 95

توپخانه ما پشتیبان دو گردان تانک البعث و خضیران بود. ما در منطقه دزفول مستقر بودیم. روز عملیات فتح‌المبین شاهد بودم چگونه سازمان ارتش عراق مانند خشتی که در آب انداخته باشند از هم گسیخت و رفته‎‌رفته از هر سو فرو ریخت. ساعتی بعد از حمله نیروهای شما بود که تازه ما پی بردیم چه حمله وسیعی آغاز شده است. ساعت 12 شب دستور رسید به طرف نیروهای شما گلوله پرتاب کنیم. هر چه گلوله می‌انداختیم می‌گفتند «کم است، بیشتر.»