پرتو آفتاب(خاطرات حضرت آیت الله حاج شیخ علی عراقچی)


این کتاب که توسط بخش خاطرات موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)دفتر قم انجام یافته، سی امین اثر از مجموعه یادهاست که به بیان خاطرات یاران و نزدیکان حضرت امام (ره) می پردازد.
نویسنده ضمن مرور رخدادهای زندگی اجتماعی آیت الله حاج شیخ علی عراقچی، از آشنایی ایشان با حضرت امام (ره) در مقام یک طلبه و نیز وقایعی از انقلاب اسلامی سخن گفته است.
وی علاوه بر بازگویی گوشه هایی از تاریخ فعالیت‏های علمی، دینی و سیاسی روحانیت معاصر، نکته‏هایی را بر زبان رانده که اختصاصی اوست و در جای دیگری نمی توان به آن‏ها دسترسی یافت.
شنیدن و مطالعه تاریخ از زبان و قلم تاریخ سازان چنان شیرینی و لذتی دارد که در انواع دیگر تاریخ نگاری‏ها کمتر می‏توان آن را تجربه کرد.

فصل نخست این اثر که به زندگینامه آیت الله حاج شیخ علی عراقچی اختصاص دارد، خانواده، تحصیلات، استادان او در قم، تالیفات و سفرهای تبلیغی وی را مورد نظر قرار داده است. در فصل دوم هم تاریخ حوزه، علمای همدان و فضای سیاسی اجتماعی  این شهر در دوران رضاخان معرفی شده‏اند.
در  فصل سوم با عنوان زعامت آیت الله بروجردی به مواردی نظیر هجرت آیت الله بروجردی به قم، حمایت همه بزرگان، تحول در حوزه علمیه قم، فعالیت‏های تقریبی، آیت الله بروجردی و درس فلسفه، علامه و تدریس فلسفه، آیت الله بروجردی و فداییان اسلام پرداخته شده است.
فصل چهارم هم با عنوان در محضر حضرت امام خمینی (ره) به اولین آشنایی ایشان با امام و ویژگی‏های فقهی، فلسفی، اخلاقی و برخی وقایع مهم پیش از تبعید حضرت امام (ره) می‏پردازد.
فصل پنجم با عنوان دوران مبارزه با رژیم ستمشاهی به وقایع سال 41 تا 43 و تبعید وی اختصاص دارد و در فصل ششم نیز با عنوان آیینه‏های عبرت به فضای فرهنگی آن ایام، استقلال مبارزاتی امام، مساله دکتر شریعتی، انجمن حجتیه، دارالتبلیغ اسلامی و ... اختصاص دارد. در فصل هفتم که درباره دوران پیروزی انقلاب اسلامی است، از برهه شهادت حاج آقا مصطفی تا ریاست جمهوری بنی صدر را در بر می‏گیرد.

در بخشی از مقدمه این کتاب آمده است: «شنیدن و مطالعه تاریخ از زبان و قلم تاریخ سازان چنان شیرینی و لذتی دارد که در انواع دیگر تاریخ نگاری‏ها کمتر می‏توان آن را تجربه کرد. گروه تاریخ موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) با اعتقاد به پایه‏گذاری تاریخ نویسی انقلاب اسلامی بر دیده‏ها و شنیده‏های حاضران و ناظرانی که بار عظیم انقلاب را بر دوش کشیدند و دشواری‏ها و ناملایمات جانفرسایی را در راه پیروزی آن بر جان خریدند، ضبط و ثبت خاطرات این تاریخ سازان را در شمار برنامه‏های اصلی خود قرار داده است...»


کتاب هفته، شماره 269 ،شنبه 16بهمن 1389 ،صفحه 8


 
تعداد بازدید: 4070


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 97

یک ربع یا نیم ساعت به حمله نیروهای شما مانده بود. به اتفاق سرباز وظیفه عزیز زهیر، اهل بغداد، در سنگر نشسته بودیم. چند شب بود آماده‌باش کامل داده بودند و ما می‌ترسیدیم استراحت کنیم. شبها با ترس و دلهره زیادی صبح می‌شد. داخل سنگر مسلح نشسته بودیم و از ترس نمی‌توانستیم حرف بزنیم. گاهی چرت می‌زدیم،‌ گاهی یکدیگر را نگاه می‌کردیم، گاهی سرمان پایین بود و به حمله نیروهای شما فکر می‌کردیم و از خود می‌پرسیدیم «چه خواهد شد؟ آیا امشب آخرین زندگی است؟ آیا زخمی خواهیم شد؟ فرار خواهیم کرد؟