سیصد و شصت و یکمین شب خاطره -1
سیصد و شصت و یکمین برنامه شب خاطره با روایت مرزبانان نیروی انتظامی، 5 مهر 1403 در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی با عنوان «مرز پایداری» برگزار شد. در این برنامه حجتالاسلام سیدجبار حسینی و سردار احمد گودرزی به بیان خاطرات خود پرداختند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت. راوی اول برنامه، سیدجبار حسینی، جانباز دفاع مقدس بود که از سال ۱۳۵۹ در کردستان حضور دارد.عملیات مطلعالفجر
راوی: مولاداد رشیدی
اواخر آذر ماه، دوباره پادگان حال و هوای عملیات پیدا کرده بود، قرار بود یک عملیات مشترک توسط نیروهای سپاه و ارتش با مسئولیت قرارگاه نجف و قرارگاه مقدم ارتش در غرب انجام شود، رفتوآمدها به پادگان زیاد شده بود، سرانجام عملیات روز 20 آذر 1360 در محور گیلانغرب و سرپل ذهاب شروع شد، نیروهای سپاهی و بسیجی استان کرمانشاه گردانهایی از تهران، رشت، مشهد و همدان در این عملیات شرکت داشتند؛سیصد و شصتمین شب خاطره - 2
راوی دوم برنامه، محمدجواد زمردیان، متولد 7 فروردین ۱۳۴۹ بود. او بزرگترین فرزند خانوادهای بود که پدر و مادر هر دو ناشنوا بودند و بهسختی زندگی را با 4 فرزند اداره کردند. در همان دوران، وی که 16ساله بود به جبهه رفت و در عملیات کربلای 4 همراه با 60 غواص دیگر به اسارت درآمد. 4 سال در اسارت بود و امروز دبیر «کنگره ملی شهدای غریب در اسارت» است. او در این برنامه، روایت تشکیل این کنگره و عدد شهدای غریب در اسارت را بیان میکند.خاطرات زندانیان سیاسی
برشی از خاطرات آیتالله مکارم شیرازی
شب بود. هوا سرد و تاریک شده بود. یک کامیون ارتشی در کنار ژاندارمری (قم) در انتظار من و دو نفر دیگر از آقایان بود. برای هر نفر، دو مأمورِ مسلح تعیین شده بود. چون وضع قم به شدت ناآرام بود برای بیرون بردنِ ما زیاد عجله نشان میدادند. هنگامی که با 6 مأمور مسلح به محل (پلیس راه قم - اراک) رسیدیم، برف باریدن گرفت. در اینجا میبایست توقف کنیم تا ماشین عبوری فرا رسد و هر کدام به سوی مقصد تعیین شده حرکت کنیم.سیصدوشصتمین شب خاطره -1
سیصدوشصتمین برنامه شب خاطره، با عنوان «یادواره شهدای غریب در اسارت» با یاد 12 شهید غریب شهرستانهای استان تهران، 1 شهریور 1403 در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. در این برنامه سرهنگ مجتبی جعفری، محمدجواد زمردیان و مهندس سعید اوحدی به بیان خاطرات خود پرداختند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت. راوی اول شب خاطره، سرهنگ مجتبی جعفری متولد ۱۳۳۹ بود.خاطرات حاج ابوالفضل الماسی
از مبارزان انقلاب اسلامی در قم
سلامتی همۀ رزمندههای اسلام بلند صلوات: «اَللّهُمَ صَلّ عَلی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم.» این صدای زنهایی بود که در خانۀ ما جمع شده بودند و کمکهای مردمی به جبهه را جمعآوری میکردند. پاییز سال 1359 جنگ تازه شروع شده بود و سیل کمکهای مردمی به سوی جبههها راهی میشد. خانۀ ما از حضور خانمهایی پر میشد که صبح تا شب آذوقهها را بستهبندی میکردند. گوشهای از خانه چند نفر مشغول پاک کردن سبزی میشدند و کمی آنطرفتر چند نفر دیگر آجیلها را در پاکتهای کوچک میریختند. دختربچهها نیز با هم در چیدن این بستهها در کارتنهای بزرگتر کمک میکردند.خاطرات منیره ارمغان؛ همسر شهید مهدی زینالدین
گفت: «دیگه جنوب نیستیم، داریم میرم غرب. اونجا ناامنه. شما رو نمیتونم با خودم ببرم. باید برگردی قم.» قم خانه و زندگی نداشتیم، رفتم خانۀ پدرم. چند وقت بعد، تماس گرفت و گفت: «توی راهم. برو خونۀ بابام، منم میام.» آن شب را خوب یادم هست. مادرش فسنجان درست کرده بود؛ غذای مورد علاقۀ مهدی. پدرش هم انار خریده بود. مهدی از میان میوهها انار خیلی دوست داشت. بعد شام، نشسته بودیم دور هم. داشتم انارها را توی کاسه دانهدانه میکردم. سکوت سردی سایه انداخته بود. کسی حرف نمیزد. حاجخانم فضای سنگین خانه را شکست. خیلی سؤال پرسید و مهدی هم جواب داد.سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 3
یکی از چیزهایی که همیشه برای من معجزه عجیب پزشکی است در دوران اسارت تجربه کردم. اولین باری که دانشجو بودم و به اتاق عمل رفتم یکی از استادهایم گفت: «پسرجان! ۱۵ دقیقه میایستی و دستت را میشویی.» و من به ساعت نگاه کردم و دستانم را با برس و بتادین ۱۵ دقیقه شستم تا دکتر اجازه دهد کنار تخت اتاق عمل بایستم و کمک کنم. جراحی برای یک دختر ۱۵ ساله بود که ضربه مغزی شده بود...سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره - 2
راوی دوم شب خاطره، امیر سرتیپ دوم آزاده حسین یاسینی، متولد ۸ تیر ۱۳۳۸ از شیرودِ رامسر بود. او دوستدار فوتبال نیز است. در دوره اسارتش 14 دوره مسابقه برگزار کرد که همه افراد در هر دوره، 1 الی 2 ماه درگیر بودند. وی در اسارت تیمهای حرفهای دسته 1، 2، 3 و 4 راه میانداخت. این اتفاقات، سبب شد دوستانش او را رئیس فدراسیون فوتبال در دوره اسارت بدانند. وقتی به ایران بازمیگردد داوطلبانه 23 سال به مناطق مرزی میرود.سیصد و پنجاه و نهمین شب خاطره- 1
سیصد و پنجاه و نهمین برنامه شب خاطره، با روایت آزادگان ارتش جمهوری اسلامی ایران 4 مرداد 1403 در سالن سوره حوزه هنری انقلاب اسلامی با عنوان «دوره درهای بسته2» برگزار شد. در این برنامه امیران محمود نجفی، حسین یاسینی، امیر سرتیپ احمد دادبین و شهاب وحیدیان به بیان خاطرات خود پرداختند. اجرای این شب خاطره را داوود صالحی برعهده داشت.2
...
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 136
ما، دو تیپ کامل، آماده ضدحمله شدیم تا ضربه سنگینی به نیروهای شما وارد کنیم. حمله ما شروع شد و در دقایق اول خوب پیش رفت اما چیزی نگذشته بود که باز نیروها گیج شدند و با تلفات و خسارت فراوان دوباره عقبنشینی کردیم. چند روز از این ضدحمله نافرجام گذشته بود که صدام، سر راه بازگشت از کنفرانس طائف، برای بازدید نیروها به منطقه آمد.






