خاطرات مرتضی سرهنگی

مرتضی سرهنگی، خبرنگار و روزنامه‌نگار دوران دفاع مقدس، نویسنده و مؤسس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، مهمان چهل‌ونهمین برنامه شب خاطره (6 دی 1375) بود. او در این برنامه از خاطرات اسیران عراقی جنگ تحمیلی ارتش صدام علیه جمهوری اسلامی ایران گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مرتضی سرهنگی

مرتضی سرهنگی، خبرنگار و روزنامه‌نگار دوران دفاع مقدس، نویسنده و مؤسس دفتر ادبیات و هنر مقاومت، مهمان چهل‌ونهمین برنامه شب خاطره (6 دی 1375) بود. او در این برنامه از خاطرات جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات ابوالفضل فیروزی

ابوالفضل فیروزی، بسیجی دوران دفاع مقدس، مهمان چهل‌وهشتمین برنامه شب خاطره (1 آذر 1375) بود. او درباره شهید محسن حاجی‌رضایی خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات محمد برداره

سید محمد برداره، بسیجی دوران دفاع مقدس، مهمان چهل‌وهشتمین برنامه شب خاطره (1 آذر 1375) بود. او درباره دو سه ساعت مانده به عملیات و همچنین عبور رزمندگان از خط پدافندی پاسگاه زید در نزدیک مرز ایران و عراق، خاطره گفت. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات جواد هاشمی

سید جواد هاشمی پوراصل، رزمنده دوران دفاع مقدس، نویسنده، بازیگر، کارگردان و مجری، مهمان چهل‌وهشتمین برنامه شب خاطره (1 آذر 1375) بود. او دو خاطره از ایامی که واحد تبلیغات لشکر 27 محمد رسول‌الله(ص) در پادگان دوکوهه مستقر بود، بازگو کرد. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مهدی ترابی

مهدی ترابی، رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان چهل‌وهفتمین برنامه شب خاطره (3 آبان 1375) بود. او دیده‌های خود از عملیات بیت‌المقدس هفت در شلمچه و چگونگی شهادت مصطفی نورانی را بازگو کرد. این روایت‌ را ببینیم.

خاطرات بیژن نوباوه

بیژن نوباوه، خبرنگار واحد مرکزی خبر در دوران دفاع مقدس، مهمان چهل‌وهفتمین برنامه شب خاطره (3 آبان 1375) بود. او دیده‌های خود از عملیات خیبر را بازگو کرد. این روایت‌ را ببینیم.

خاطرات شمسی سبحانی

شمسی سبحانی، راوی خاطرات کتاب «از چنده‌لا تا جنگ»، مهمان چهل‌وششمین برنامه شب خاطره (5 مهر 1375) بود. او دیده‌های خود از تیر سال 1359 و نبرد با گروهک ضد انقلاب کومله در سنندج را بازگو کرد. این روایت‌ را ببینیم.

خاطرات مریم ابراهیم‌زاده

مریم ابراهیم‌زاده، امدادگر بسیجی در سال‌های دفاع مقدس، مهمان چهل‌وششمین برنامه شب خاطره (5 مهر 1375) بود. او دیده‌های خود از هفتم تیر سال 1366 و لحظه بمباران شیمیایی شهر سردشت توسط ارتش صدام را بازگو کرد. این روایت‌ را ببینیم.

خاطرات محمدحسین جعفریان

محمدحسین جعفریان، شاعر، مستندساز و روزنامه‌نگار است. او مهمان چهل‌وچهارمین برنامه شب خاطره (4 مرداد 1375) بود و از سفر خود به افغانستان و ماجرای مجروحیتش در این سفر خاطره گفت. او افزود که حاصل این سفر، یک سریال مستند بود به نام «لعل بدخشان». این روایت‌ را ببینیم.
...
31
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 108

وقتی به موضع رسیدم رفتم داخل سنگر. سربازها گفتند: «آن سرباز انتظامات، یعنی یعقوب احمد،‌ که عصام را دستگیر کرده بود دیروز بر اثر اصابت ترکش گلوله ایرانیها کشته شد. خدا را شکر کردم. بعد شنیدم سرهنگ میسر به ستوان یکم عباس اهل بصره گفته بود: «تفاوت کشته شدن عصام و یعقوب تفاوت بهشت و جهنم است.» چند روز گذشت. حمله شما شروع شد. تقریباً تا ساعت پنج‌ونیم صبح ما هنوز در مواضع خودمان بودیم. در شبِ حمله، آسمان را ابرهای سیاه پوشانده بود. افراد ما همه ترسیده بودند و حالت عجیبی داشتند. خستگی مفرط و یأس در تک‌تک افراد به چشم می‌خورد. رخوت و ترس موقعی بیشتر شد که ستوان یکم احمد جمیل و سرهنگ میسر با داد و فریاد ز افراد می‌پرسیدند «پل کجاست؟ پل کارون کجاست؟»