خاطرات یعقوب توکلی

دکتر یعقوب توکلی، محقق، کارشناس مسائل سیاسی و رزمنده دوران دفاع مقدس، مهمان صد و هشتاد و ششمین برنامه شب خاطره بود. او درباره رفتن از آمل به نور و اعزام خود به جبهه، اعزام به چنگوله در زمان عملیات کربلای یک و نوشتن وصیت‌نامه برای برخی از رزمندگان خاطره گفت. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات محمدرضا گلشنی

محمدرضا گلشنی، سرباز آزاده دوران دفاع مقدس، مهمان سیصد و بیست و هفتمین برنامه شب خاطره(شهریور 1400) بود. او درباره دشواری عزاداری ماه محرم در اردوگاه‌ها ساخت دفتر مداحی در دوران اسارت و زیارت کربلا پس از پذیرش قطعنامه خاطره گفت. او گفت این ماجرا برای سال 1367 یا 68 است. بین‌الحریمن خاکی و مغازه‌ها گلی بودند. به هیچ وجه شبیه الان نبود. 10 دقیقه به ما 200 نفر اجازه زیارت دادند. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات حسین استیری

سرهنگ حسین استیری، فرمانده دوران دفاع مقدس، مهمان سیصد و بیست و هفتمین برنامه شب خاطره(شهریور 1400) بود. او درباره عملیاتی که نیروی زمینی ارتش در آذر 1366 انجام داد و عنایت ائمه در غروب آن روز خاطره گفت. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات سعید فخرزاده

حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی و «مدیر دفتر تدوین دستاوردهای انقلاب اسلامی»، مهمان صد و هشتادمین برنامه شب خاطره(اسفند 1387) بود. او درباره فردی که با کت و شلوار و حکم به پایگاه آمده بود، خاطره گفت. او گفت: لباس و اسلحه به سپاه نمی‌دادند و هر کسی از شهر خودش اسلحه می‌آورد. ادامه این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات عبدالله سعادت

دکتر عبدالله سعادت، امدادگر و از مدافعان خرمشهر، مهمان صدوشصتمین برنامه شب خاطره(خرداد 1386) بود. او درباره امدادرسانی خود در مسجد جامع خرمشهر خاطره گفت. او گفت: وقتی برادر خلیلی گفت داروسازی را نیاز نداریم، ناگهان تعدادی بیمار آوردند یکی از آنها مسموم بود درباره داروی او نظر دادم؛ به خودم که آمدم دیدم برای چند بیمار دارو تجویز کرده‌ام. در حالی که خانواده گمان می‎کردند من به تهران رسیدم. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات علی میلان

علی میلان، خلبان دوران دفاع مقدس، مهمان صدوهشتادو‌سومین برنامه شب خاطره(تیر 1388) بود. او درباره آتش گرفتن هلی‌کوپتر در زمان اسکورت شهید علی صیاد شیرازی خاطره گفت. او گفت: ما در درخت بلوط پنهان شدیم و سه نفر از آنها آمدند نزدیک درخت... این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات سعید فخرزاده

حجت‌الاسلام سعید فخرزاده، پژوهشگر حوزه تاریخ شفاهی و «مدیر دفتر تدوین دستاوردهای انقلاب اسلامی»، مهمان صد و هشتادمین برنامه شب خاطره(اسفند 1387) بود. او درباره دشواری گرفتن خاطره از رزمندگان و گمنام ماندن آنها خاطره گفت. او گفت: برخی هم نشانی افرادی را می‌دادند که گاهی فرصت نمی‌شد خاطرات آنها را بگیریم و گاهی هم با دشواری خاطره می‌گرفتیم. این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات فریبرز خوب‌نژاد

فریبرز خوب‌نژاد، از آزادگان دوران دفاع مقدس، مهمان صد و شصت و سومین برنامه شب خاطره(شهریور 1386) بود. او درباره تأثیر جمله صدام که از رادیو عراق در دوران اسارت، پخش شد خاطره گفت. او گفت: یک روز صبح از بلندگوها صدای صدام آمد و افرادی که بلد بودند آن را ترجمه کردند. آن جمله این بود: «امروز به هر چه می‌خواستید رسیده‌اید.» این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات رسول ملاقلی‌پور ‎

رسول ملاقلی‌پور (۱۷ شهریور ۱۳۳۴ - ۱۵ اسفند ۱۳۸۵)، کارگردان سینما، مهمان صدوچهل‌وچهارمین برنامه شب خاطره (آذر 1384) بود. او درباره عکاسی بدون داشتن نگاتیو برای خوشحال کردن برخی رزمنده‌ها خاطره گفت. او گفت: دیدم یک عکاس فقط از خرمشهری‌ها عکس گفت و پسری 15 ساله بغض کرد. یادم نبود که نگاتیو از اهواز تهیه نکردم. فلش زدم و 2هزار فریم عکس گرفتم... این روایت‌‌ را ببینیم.

خاطرات مجید یوسف‌زاده

مجید یوسف‌زاده، پاسدار لشکرهای 5 نصر و 31 عاشورا، مهمان صدوهفتادوسومین برنامه شب خاطره(مرداد 1387) بود. او درباره دستور عقب‌نشینی و خراب کردن سقف سنگرها خاطره گفت. یوسف‌زاده گفت: وقتی به مرز پاوه و نوسود رسیدیم، گفتند بولدوزر و تجهیزات جا مانده... این روایت‌‌ را ببینیم.
4
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-49

دو ساعت از زخمی شدنم گذشته بود. هوا کم‌کم روشن می‌شد. همچنان مشغول خواندن قرآن بودم. تنهایی و زخم را فراموش کرده بودم. ناگهان متوجه شدم دو نفر از سربازان شما در فاصله نسبتاً زیادی به طرفم می‌آیند. خوشحال شدم. جان تازه‌ای گرفتم و با تمام قوا فریاد زدم. هر چه فریاد می‌کردم آنها نمی‌شنیدند. بالاخره هم مسیرشان را تغییر دادند و به طرف دیگر رفتند.