پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی

100 سؤال

منتظر انتشار کامل پاسخ‌ها تا پایان هفته باشید


19 مهر 1404


از چند پژوهشگر و فعال حوزه‌ تاریخ شفاهی خواستیم دیدگاه خود را دربارۀ سؤالات تاریخ شفاهی بیان کنند. نام هر یک از شرکت‌کنندگان در ابتدای پاسخ‌ آنها آمده و متن تمام پاسخ‌ها تا پایان هفته در همین‌ درگاه منتشر خواهد شد. هدف از این طرح، گشودن دریچه‌های جدید به یک مسئله و ارتقای گفت‌وگوهای علمی در حوزۀ تاریخ شفاهی است.

در این طرح، شنبۀ هر هفته یک پرسش مطرح می‌شود و از کارشناسان می‌خواهیم تا پایان هفته دیدگاه خود را در قالب متنی کوتاه (حدود ۱۰۰ کلمه) ارائه کنند. تمامی پاسخ‌ها در کنار یکدیگر منتشر خواهند شد تا مخاطبان بتوانند دیدگاه‌ها را مقایسه و تحلیل کنند.

مطالب، نظرات فرستادگان است و لزوماً نظر سایت تاریخ شفاهی نیست. هرچند قرار است پاسخ‌ها بر اساس حدود ۱۰۰ کلمه باشند، اما برای رعایت ادب و ناقص نماندن بحث، در مواردی پاسخ‌های بیش از این اندازه نیز پذیرفته می‌شود.

سؤال اول:

آیا ورود سازمان‌های دولتی به روند تولید آثار تاریخ شفاهی، فرصت است یا تهدید؟

 

حسن بهشتی‌پور:

ورود سازمان‌ها و نهادهای دولتی به عرصه تولید محتوا برای تدوین تاریخ شفاهی، هم تهدید است و هم فرصت.

تهدید از آن جهت که ممکن است فعالان این حوزه برای خوشایند دولت، روایت‌ها را با نگاه رسمی منطبق کنند و در نتیجه، به اصل واقعیت آسیب برسد.

اما از سوی دیگر، این ورود فرصتی است، زیرا نهادهای دولتی که از جایگاه و اعتبار کافی برای حمایت از پروژه‌های بزرگ برخوردارند، می‌توانند بودجه لازم را تأمین کنند و در نهایت با ارائه روایت‌های مستند، در برابر تحریف تاریخ ایران از سوی دشمنان بایستند.

علاوه بر این، پژوهشگران تاریخ شفاهی از طریق این نهادها دسترسی آسان‌تری به آرشیوها و اسناد برای راستی‌آزمایی خواهند داشت.

در هر صورت باید مراقب بود انحصار ایجاد نشود و بخش غیر دولتی نیز بتواند در فضایی سالم و خلاقانه در این عرصه فعالیت کند.

وجود رقابت سالم میان نهادهای مختلف موجب می‌شود از کلیشه‌ها فاصله بگیریم، از اتلاف بودجه جلوگیری شود و پروژه‌ها بی‌دلیل طولانی نگردند.

غلامرضا آذری خاکستر:

ورود مراکز دولتی به عرصه تاریخ شفاهی، پدیده‌ای دو وجهی است، زیرا هم فرصت به شمار می‌آید و هم تهدید.

از یک‌سو، این ورود فرصت محسوب می‌شود، چرا که زمینه‌ ثبت و نگهداری بخشی از میراث شفاهی کشور را فراهم کرده است؛ مراکز دولتی در چارچوب مأموریت‌های خود می‌کوشند مجموعه‌ای از روایت‌ها را گردآوری و منتشر کنند. هر چند این کار معمولاً با جهت‌گیری‌های خاص انجام می‌شود، اما در صورت دسترسی پژوهشگران به داده‌های منتشر نشده این مراکز، می‌تواند منبعی ارزشمند برای تحقیقات تاریخ شفاهی باشد.

از سوی دیگر، این روند تهدیدهایی نیز در پی دارد. نخست آنکه مصاحبه‌ها اغلب با هدف یا منظور خاصی ضبط و تدوین می‌شوند، نه با نگاهی آزاد و بی‌طرف. دوم آنکه برخی بخش‌های کم‌اهمیت تاریخ برجسته شده و روایت‌هایی منتشر می‌شوند که همسو با سیاست‌ها و مأموریت سازمان مربوطه‌اند. در بسیاری از آثار تاریخ شفاهیِ تولیدشده در مراکز دولتی، نشانه‌های سانسور و مصلحت‌گرایی به‌ وضوح دیده می‌شود و تدوین‌کنندگان به ناچار از بازگویی همه ابعاد واقعیت پرهیز می‌کنند. به این ترتیب، نوعی تاریخ‌سازی و برجسته‌سازی موضوعات فرعی شکل می‌گیرد و استقلال حرفه‌ای پژوهشگران و تدوین‌کنندگان نیز تحت‌تأثیر قرار می‌گیرد.

در مجموع، ورود مراکز دولتی به تاریخ شفاهی اگرچه می‌تواند به حفظ بخشی از حافظه تاریخی ملت کمک کند، اما در صورت نبودِ استقلال فکری و رعایت نکردن اصول بی‌طرفی، خطر تحریف و یک‌سویه‌سازی روایت‌ها را نیز در پی دارد.

ابوالفضل حسن‌آبادی:

روند شکل‌گیری و گسترش تاریخ شفاهی در جهان نشان می‌دهد که این حوزه در آغاز توسط دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی ایجاد و توسعه یافته است. این امر به علت تازگی، ناآشنایی جامعه علمی و همچنین درگیر نبودن مردم در تولید و استفاده از تاریخ شفاهی بوده است.

 مجموعه این عوامل سبب شد تاریخ شفاهی در مراحل نخست، به حمایت‌ نهادهای رسمی وابسته شود. به‌ تدریج با شکل‌گیری انجمن‌های بین‌المللی، ملی و محلی، گسترش مراکز علمی، ایجاد آرشیوهای تخصصی و استفاده از فناوری‌های نو، بسترهای تازه‌ای برای مردمی‌ شدن این حوزه فراهم شد. در نتیجه، تاریخ شفاهی از محدوده دانشگاهی فراتر رفت و در حوزه‌هایی چون صنعت، پزشکی، آموزش، فرهنگ و جامعه‌شناسی نیز به‌ کار گرفته شد.

در ایران نیز گسترش تاریخ شفاهی عمدتاً مرهون دو حوزه‌ «انقلاب اسلامی» و «دفاع مقدس» است. با این حال، می‌توان گفت ساختار تاریخ شفاهی در ایران یکی از وابسته‌ترین نمونه‌ها به نهادهای رسمی است. باید توجه داشت که تاریخ شفاهی کاری پر هزینه است و پروژه‌های بزرگ و روشمند به حمایت مالی نیاز دارد؛ حمایتی که در بسیاری از کشورها توسط مؤسسات خصوصی تأمین می‌شود. این وابستگی اگرچه مزایایی دارد، اما معایبی نیز به همراه دارد، مانند غلبه سلیقه‌گرایی، اولویت یافتن انتشار آثار بر آرشیو منابع، محدود بودن دسترسی پژوهشگران به مصاحبه‌ها و فقدان تنوع در ارائه محتوای تاریخ شفاهی.

در نهایت باید توجه داشت که افزایش تولید آثار و مصاحبه‌های تاریخ شفاهی و خصوصی‌سازی، نباید به گونه‌ای پیش برود که بخش بزرگی از حافظه تاریخی در قالب آثار مکتوب محدود شود و مخاطبان از گفتارهای شفاهی و ظرفیت‌های پژوهشی در این زمینه محروم بمانند.

محمدمهدی عبدالله زاده:

پس از پیروزی انقلاب اسلامی و پایان جنگ تحمیلی، نیاز به ثبت و ضبط وقایع این دو رویداد بزرگ، ضرورت ورود به عرصه‌ای تازه به نام «تاریخ شفاهی» را آشکار ساخت؛ حوزه‌ای که تا آن زمان نامی ناآشنا در کشور به شمار می‌رفت.

این نیاز موجب شد چند سازمان دولتی پیش‌قدم شده و برای سامان‌دهی و آموزش نیروهای علاقه‌مند وارد عمل شوند. این نهادها با برگزاری همایش‌های ملی و تشکیل دوره‌های آموزشی، افراد مستعدی از سراسر کشور جذب کردند، سپس با حمایت، هدایت و آموزش‌های مستمر، آنان را برای فعالیت در زمینه تاریخ شفاهی آماده ساختند. حاصل این تلاش‌ها، تولید آثار و مجموعه‌هایی بود که بعدها با ارزیابی‌ها و کارشناسی‌های علمی، به تدریج ارتقا یافتند.

اگرچه فعالیت این سازمان‌ها با محدودیت‌ها و کاستی‌هایی همراه بود، اما نمی‌توان نقش اولیه و تأثیرگذار آنان را در شکل‌گیری تاریخ شفاهی ایران نادیده گرفت. به نظر می‌رسد اگر ورود و پشتیبانی این نهادها در آن دوره انجام نمی‌شد، وضعیت تاریخ شفاهی در کشور ما به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد و احتمالاً مسیر رشد و تثبیت آن بسیار کندتر پیش می‌رفت.

محمدمهدی بهداروند:

ورود سازمان‌های دولتی به عرصه تاریخ شفاهی، پدیده‌ای دو وجهی است. از یک‌سو، نهادهای رسمی با بودجه، نیروی انسانی و دسترسی به اسناد ملی، امکان ثبت گسترده، منظم و پایدار خاطرات را فراهم می‌کنند، اما از سوی دیگر، وابستگی ساختاری به قدرت سیاسی، خطر جهت‌دهی روایت‌ها، حذف صداهای مستقل و تبدیل تاریخ به ابزار مشروعیت را در پی دارد. تاریخ شفاهی زمانی اصالت می‌یابد که صداقت، تکثر و آزادی روایت حفظ شود.

علی ططری:

تجربه پنج دهه اخیر فعالیت نهادهای دولتی و حکومتی در عرصه‌های پژوهشی همچون  تاریخ‌نگاری و تاریخ شفاهی آمیخته‌ای از فرصت‌ها و تهدیدهاست؛ به‌ طوری که با استقرار فردی لایق و متخصص بر مسند تصمیم‌گیری در یک نهاد دولتی یا حکومتی، قطعاً اقدامات مفید به فایده و نتایجی در مسیر منافع ملی و میهنی انجام می‌پذیرد. در مقابل این امر، گماردن شخص ناشایست، نتایج منفی در کوتاه‌مدت و بلندمدت خواهد داشت.

البته، باید اذعان داشت که گرچه نگاه دولتی در حوزه تاریخ شفاهی تا حد زیادی موجب کاستن اعتبار علمی پژوهش‌ها شده است، اما نبود حمایت مالی این نهادها موجب رکود و حتی عدم امکان انجام پروژه‌های علمی می‌شود.

شفیقه نیک‌نفس:

یکی از انتقادهایی که منتقدان و تاریخ‌نگاران مدرن نسبت به تاریخ‌نگاری سنتی مطرح می‌کنند، این است که تاریخ‌نگاران گذشته در سایه نهادهای حکومتی و در خدمت آن‌ها بوده‌اند و از آنجا که حقوق‌بگیر دولت محسوب می‌شدند، نمی‌توانستند رویدادها و واقعیت‌هایی که برخلاف میل یا منافع حاکمان بود بازتاب دهند.
این نقد را می‌توان به حوزهٔ پژوهش‌های تاریخ شفاهی نیز تعمیم داد، چرا که پژوهشگران و مورخان شفاهی نیز در فرآیند گردآوری اطلاعات تاریخی از طریق مصاحبه با افراد، همواره در معرض تأثیرپذیری از نهادهای سفارش‌ دهنده بوده‌اند و گاه نتوانسته‌اند بی‌طرفی کامل را رعایت کنند، به‌ویژه زمانی که خود وابسته به ساختارهای دولتی و دریافت‌کنندهٔ بودجه از آن‌ها بوده‌اند.
البته باید توجه داشت که در ایران، رشد و گسترش تاریخ شفاهی عمدتاً در نهادها و سازمان‌هایی شکل گرفت که از حمایت مالی دولت برخوردار بودند. این امر از یک‌سو احتمال جهت‌دار شدن پژوهش‌ها را افزایش می‌دهد، اما از سوی دیگر، همین پشتیبانی مالی و ساختاری، امکان اجرای طرح‌های گسترده و سازمان‌یافته در حوزهٔ تاریخ شفاهی را فراهم کرده است.
در عین حال، نباید فراموش کرد که بسیاری از دانشگاه‌ها و مراکز پژوهشی نیز بودجهٔ خود را از منابع دولتی تأمین می‌کنند و بنابراین، آن‌ها نیز به‌ طور کامل از ملاحظات رسمی و ساختاری رها نیستند.
در نتیجه، می‌توان گفت ورود سازمان‌های دولتی به عرصهٔ تولید تاریخ شفاهی، فرصتی ارزشمند برای گسترش این حوزه بوده است، اما نحوهٔ بهره‌گیری از این فرصت، همواره با آسیب‌ها و چالش‌هایی همراه بوده است.

حمید قزوینی:

تاریخ شفاهی در ایران بیش از هر چیز متأثر از پژوهش دربارهٔ دو پدیدهٔ بزرگ «انقلاب اسلامی» و «دفاع مقدس» است؛ حوزه‌هایی که بدون حمایت نهادهای رسمی، انجام کار پژوهشی در آن‌ها ممکن نبود. از این‌رو، باید گفت حمایت این نهادها، فرصتی غیر قابل انکار برای شکل‌گیری و تثبیت و توسعه تاریخ شفاهی بوده است.
با توجه به حساسیت‌های موجود دربارهٔ برخی موضوعات تاریخی، حضور و مشارکت نهادهای رسمی همچنان نقشی تسهیل‌گر در تداوم فعالیت‌های تاریخ شفاهی دارد. با این حال، بسیاری از موضوعات پژوهشی فراتر از حوزهٔ علاقه و انگیزهٔ این‌گونه مراکز قرار می‌گیرد. از این رو، نهادهای رسمی می‌توانند با اعتماد و خوشبینی ذیل نگاه ملی فرصت مشارکت بیشتر بخش خصوصی را فراهم کنند.

حسین زنجانی:

پرسش نخست این پروژه، پرسشی کلی است و پاسخ به آن نیز می‌تواند بسیار گسترده یا به‌صورت موردی مورد بررسی و مداقه قرار گیرد. باید توجه داشت که تاریخ شفاهی ابزاری برای گردآوری اسناد، مشاهدات و تجربیات افراد درباره‌ یک واقعه، اتفاق یا دوران خاص است. در کنار اسناد مکتوب، تصاویر و تاریخ‌نگاره‌ها، از خاطرات و حافظه‌ افرادی که در آن رویداد حضور داشته یا شاهد آن بوده‌اند نیز بهره گرفته می‌شود تا آن واقعه یا دوره تاریخی با دقت بیشتری واکاوی شود.
بنابراین، تاریخ شفاهی را می‌توان نوعی پروژه یا فرایند پژوهشی برای گردآوری داده‌های تاریخی دانست. روشن است که تاریخ‌نگاری در معنای عام، فعالیتی پرهزینه و غالباً در قلمرو نهادهای دولتی است.
اگر پرسش، ناظر بر حمایت و دخالت دولت‌ها در تعریف پروژه‌های مهم تاریخی، تأمین هزینه‌ها، آرشیو و تدوین و نشر داده‌های تاریخ شفاهی باشد، چنین حمایتی امری مطلوب و ضروری است؛ زیرا بدون پشتوانه‌ی مالی و ساختاری، بسیاری از پروژه‌های بزرگ تاریخ شفاهی امکان اجرا نمی‌یابند.
اما در مقابل، اگر دخالت دولت به معنای تحریف وقایع تاریخی، جهت‌دهی به روایت‌ها به نفع حکومت، یا برجسته‌سازی بخشی و حذف بخشی دیگر از تاریخ گذشته باشد، چنین مداخله‌ای نه‌تنها مطلوب نیست بلکه می‌تواند به اعتبار و اصالت تاریخ شفاهی آسیب برساند.

سید محمدصادق فیض:

در مجموع، می‌توان نقش و حضور نهادهای رسمی در تاریخ شفاهی را هم فرصت و هم تهدید دانست.
فرصت از آن‌رو که بسیاری از سازمان‌ها بر این باورند که اسناد و خاطرات در اختیارشان، ارزشمند و منحصر به‌فرد است و نباید دیگران را در استخراج و تحلیل آن شریک کرد. از این‌رو، به‌طور مستقل و گاه با امکانات محدود و بدون بهره‌گیری از نیروهای متخصص به سراغ کار می‌روند؛ هرچند در برخی موارد از مشاوران یا پژوهشگران آشنا به این حوزه نیز کمک می‌گیرند، اما نتیجه نهایی معمولاً مطلوب و علمی نیست.
با این همه، حسن این تلاش در آن است که بخشی از تاریخ پنهان آن مجموعه آشکار می‌شود و همین امر می‌تواند راه را برای پژوهشگران مستقل بگشاید تا با تکیه بر داده‌ها، اشاره‌ها و کدهای موجود، مسیر پژوهش را ادامه دهند و روایت‌ها را تکمیل کنند؛ هرچند که این مسیر گاه دشوار، طولانی و پرچالش است.
اما این روند، جنبه‌ای تهدیدآمیز نیز دارد؛ به‌ویژه در مورد مراکزی که دسترسی به افراد و منابع آن‌ها آسان نیست و از گفت‌وگو یا همکاری امتناع می‌ورزند. در چنین شرایطی، پژوهشگر ناچار است به داده‌های ناقص و روایت‌های دست‌چندم بسنده کند؛ همان‌گونه که گفته‌اند: «گلابی‌های خراب موجود در بازار». در نتیجه، حاصل کار، ناقص، جهت‌دار و مبهم خواهد بود و ممکن است مسیر تاریخ را به بیراهه بکشاند.
قاعدتاً هر کاری باید به دست اهل و متخصص همان حوزه انجام گیرد؛ همان‌طور که قرار نیست هر کس برای دفاع از خود سلاح به دست گیرد، تاریخ‌نگاری و به‌ویژه تاریخ شفاهی نیز نیازمند مهارت، تخصص و شناخت عمیق از روش و اخلاق پژوهش است.

جعفر گلشن روغنی:

اگر بپذیریم که تاریخ شفاهی به‌عنوان روشی در تاریخ‌پژوهی و تاریخ‌نگاری، در پی کشف و تبیین چندوچون تاریخ معاصر ایران است، بی‌تردید با گنجینه‌ای گران‌بها و اقیانوسی ژرف از موضوعات و مسائل پژوهشی روبه‌رو هستیم که تاکنون تنها بخش اندکی از آن توسط پژوهشگران و تاریخ‌نویسان کشف، شناسایی و معرفی شده است.
از این‌رو، ورود هر شخص حقیقی یا حقوقی، نهاد، مؤسسه یا سازمانی—دولتی یا غیر دولتی—به این عرصه، در اصل امری ارزشمند و سودمند است، مشروط بر آن‌که داده‌ها، اطلاعات و آثار تولیدشده از کیفیت لازم و معیارهای حرفه‌ای تاریخ‌پژوهی، به‌ویژه در حوزه تاریخ شفاهی، برخوردار باشند.
مؤسسات دولتی از این نظر موقعیتی ممتاز دارند که از امکانات مالی و فنی گسترده، روابط سازمانی منظم، و دسترسی ویژه به اشخاص صاحب‌نفوذ و مراکز قدرت برخوردارند. این عوامل می‌تواند در گردآوری اطلاعات اولیه و تولید آثار علمی و مستند، یاری‌رسان و تسهیل‌گر باشد. بنابراین، چنانچه این نهادها بتوانند با تکیه بر امکانات خود، آثاری با کیفیت و مبتنی بر معیارهای علمی تولید کنند، حضورشان در عرصه تاریخ شفاهی بسیار مغتنم و سودمند خواهد بود.
اما در صورتی که آثار تولیدی فاقد کیفیت لازم باشند یا با رویکردی جهت‌دار و تبلیغاتی تدوین شوند، ورود این سازمان‌ها نه‌تنها مفید نیست بلکه می‌تواند مضر و زیان‌بار باشد؛ به‌ویژه از آن‌رو که نهادهای دولتی غالباً می‌کوشند روایت رسمی و مطلوب خود از تاریخ معاصر ایران را بر اذهان مسلط کنند و از انتشار دیدگاه‌ها یا روایت‌های متفاوت جلوگیری نمایند.
بدین ترتیب، عامل تعیین‌کننده در فرصت یا تهدید بودنِ حضور سازمان‌های دولتی در تاریخ شفاهی، کیفیت آثار تولیدی آن‌هاست. خوشا به حال وضعیتی که در آن نهادهای رسمی با آگاهی از اهمیت تولید آثار با کیفیت، در این عرصه فعال شوند و تولیدات ارزشمند، متنوع و متکثری ارائه دهند؛ در آن صورت، ثمرات فراوانی در کشف لایه‌های پنهان تاریخ معاصر ایران و ارتقای سطح فهم تاریخی جامعه حاصل خواهد شد.

 



 
تعداد بازدید: 135


نظر شما

 
نام:
ایمیل:
نظر:
 
پاسخ کارشناسان به سؤالات تاریخ شفاهی

100 سؤال

منتظر انتشار کامل پاسخ‌ها تا پایان هفته باشید
ورود مراکز دولتی به عرصه تاریخ شفاهی، پدیده‌ای دو وجهی است، زیرا هم فرصت به شمار می‌آید و هم تهدید. از یک‌سو، این ورود فرصت محسوب می‌شود، چرا که زمینه‌ ثبت و نگهداری بخشی از میراث شفاهی کشور را فراهم کرده است؛ مراکز دولتی در چارچوب مأموریت‌های خود می‌کوشند مجموعه‌ای از روایت‌ها را گردآوری و منتشر کنند.