گفت‌وگو با مهدی بشارت؛ کاردار پیشین ایران در بغداد

ناگفته‌های۴۰ ماه حصر در سفارت/بخش هفتم و پایانی

خروج از عراق، استقبال در تهران

روز ۱۸ شهریور ۱۳۶۲ از دوزخ عراق آزاد شدیم و قدم به خاک ترکیه گذاشتیم. دولت ترکیه در استقبال از ما سنگ تمام گذاشت و در طول مسیر با اتومبیل‌های پلیس اسکورت می‌شدیم.

خاطره‌گویی شاهدان 17 شهریور 1357 (2): اکبر براتی

وقتی نخستین فرمان تیراندازی صادر شد...

قبل از بیان خاطراتم، باید بگویم که در جریان 17 شهریور، ردپای آمریکا کاملا مشخص است. در آن تاریخ هنوز 45 هزار مستشار آمریکایی در ایران حضور داشتند که بیشتر تاسیسات زیربنایی نظامی ما را در دست داشتند.

خاطره‌گویی شاهدان 17 شهریور 1357 (1): عباس ملکی

ماندگارترین عکس‌های آن روز

آن روز با توجه به این که نخستین روز حکومت نظامی در تهران بود، از سوی روزنامه کیهان مامور شده بودم که به خیابان‌های تهران بروم و از وضع تهران گزارش تهیه کنم. ساعت 7 صبح بیدار شدم و به گردش در خیابان‌ها پرداختم و گزارشی را تهیه کرده و به دفتر روزنامه بردم.

گفت‌وگو با مهدی بشارت؛ کاردار پیشین ایران در بغداد

ناگفته‌های۴۰ ماه حصر در سفارت/ بخش ششم

ساعت ۱۴ بود که بنی‌صدر صحبت کرد. صدایش چنان خسته و نومیدکننده بود که با خود گفتیم ادعای عراقی‏ها تا اندازه زیادی درست بوده و توانسته‌اند ضربه‌هایی کارساز و فلج‌کننده بزنند، ولی سخنان امام‌ خمینی(ره) آرامش‌بخش و دلگرم‌کننده بود.

روایت تاریخی حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید محمود دعایی

فراز و نشیب‌های روزنامه اطلاعات

ابتدای پیروزی انقلاب، از عراق که برگشتیم، وقتی که پیشنهاد مسئولیت‌هایی به من شد، یادآوری کرده بودم که آرزو دارم به عنوان یک طلبه در خدمت مرجعیت و حوزه باشم. طبیعتاً برگشتم مجدداً دفتر امام خمینی (ره). رفتم و آنجا بودم.

گفت‌وگو با مهدی بشارت؛ کاردار پیشین ایران در بغداد

ناگفته‌های ۴۰ ماه حصر در سفارت/ بخش پنجم

صبح روز ۳۱ شهریور در اتاق رمز بودم و کوشش می‌کردم با تهران تماس بگیرم...

در شانزدهم فروردین ۱۳۵۹، در مراسم تشییع جنازه کشته‌شدگان در دانشگاه مستنصریه، بمبی در میان جمعیت منفجر شد و در نتیجه چند تن کشته و زخمی شدند. دولت عراق و رادیو و تلویزیون و روزنامه‌های آن کشور بی‌درنگ این کار را که صددرصد ساخته و پرداخته خودشان بود ...

گفت‌وگو با مهدی بشارت؛ کاردار پیشین ایران در بغداد

ناگفته‌های ۴۰ ماه حصر در سفارت/ بخش چهارم

صدام در دانشگاه مستنصریه سه بار سوگند یاد کرد و جنگ قادسیه را یادآور شد

مأموریت آقای دکتر زند‌فرد در بغداد مصادف بود با سخت‌ترین روزهای پیش و پس از انقلاب در ایران. عراقی‏ها ازکشیده شدن دامنه ناآرامی‏ها به عراق هراس داشتند و برای جلوگیری از آن و در همان حال گرفتن ماهی از آب گل‌آلود، به تحرکات خود می‌افزودند.

گفت‌وگو با مهدی بشارت؛ کاردار پیشین ایران در بغداد

ناگفته‌های ۴۰ ماه حصر در سفارت/ بخش سوم

گویی از آزار دادن ایرانی‌ها لذت می‌بردند

غروب ۲۵ بهمن ۱۳۵۶ با هواپیما عازم بغداد شدم. در فرودگاه، سرپرست بخش کنسولی و یکی دو نفر دیگر از اعضای سفارت که هیچ ‌یک را نمی‌شناختم به استقبالم آمده بودند. گفتند در سفارت به مناسبت ورود یک هیأت بلندپایه ارتشی مهمانی شام برپاست و باید مستقیماً به آنجا برویم.

گفتگو با مهدی بشارت؛ کاردار پیشین ایران در بغداد

ناگفته‌های ۴۰ ماه حصر در سفارت/ بخش دوم

باید بیایی بغداد پیش ما...

همزمان با آغاز جنگ عراق علیه ایران و مسدود شدن کانال‌های ارتباطی و دیپلماتیک میان تهران و بغداد، شماری از دیپلمات‌ها و کارکنان سفارت کشورمان در عراق به صورت غیرقانونی توسط رژیم صدام محصور شدند. این حصر تا سال 1362 ادامه داشت تا این که...

گفتگو با مهدی بشارت؛ کاردار پیشین ایران در بغداد

ناگفته‌های ۴۰ ماه حصر در سفارت

بخش اول

صبح یک روز تعطیل! ‌ساده و بی‌آلایش و با لهجه غلیظ یزدی از تیم گزارش تدبیر آینده استقبال می‌کند! مهدی بشارت که تقدیر روزگار او را از کلاس ادبی دبیرستان ایرانشهر به دنیای دیپلماسی کشانده، ماجرایی جالب و خواندنی دارد؛ ماجرایی که خود پرده‌ای از پرده‌های ناگفته انقلاب و جنگ تحمیلی است.
...
38
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 94

حادثه دیگر که باعث شد تصمیم آخرم را برای پیوستن به نیروهای شما بگیرم حماسه‌ای بود که آن سرباز گم شده آفرید. روزی یکی از گروههای گشتی ما یک سرباز شما را که گم شده بود اسیر کرد به موضع آورد سرباز جوانی بود در حدود بیست تا بیست و دو ساله. محاسن زیبایی داشت، وقتی سرباز را به موضع آوردند چند نفر جمع شدند. سرباز آرام بود و حرف نمی‌زد اما نارضایتی از اسارت کاملاً از چهره‌اش پیدا بود. سعی می‌کرد خونسردی خود را از دست ندهد. در همان ساعت یک کامیون ایفا آماده بود که چهل پنجاه تن از پرسنل را به مرخصی ببرد. مقصدش بصره بود.