خـاطـرات احمـد احمـد (9)

خـاطـرات احمـد احمـد (۹)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى صحنه لحظه‏اى آرام شد. با سرعت به طرف آن جوان رفتم و او را از زمين بلند كردم. چند نفر ديگر نيز آمدند. من دست چپش و يكى دست راستش و دو نفر هم پاهايش را گرفتند و بلند كرده و حركت داديم. از وسط خيابان به طرف پياده رو مى‏رفتيم كه دوباره سرهنگ ارتش دستور آتش داد. كسى كه مقابل من پاى اين مجروح را گرفته بود، خم شد و افتاد. بعد فردى هم كه در كنار من، دست راست مجروح را گرفته بود،...

خـاطـرات احمـد احمـد (8)

خـاطـرات احمـد احمـد (۸)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى قيام جاوداندوم فروردين سال 1342 به مناسبت سالروز شهادت حضرت امام صادق عليه‏السلام، حضرت آيت الله العظمى گلپايگانى مراسم سوگوارى در مدرسه فيضيه برگزار كردند كه مورد تهاجم كماندوها و مأمورين رژيم شاه قرار گرفت. درنتيجه اين حمله، تعدادى از طلاب شهيد و مجروح شدند. اين فاجعه موجب تأسف قاطبه مردم ايران به‏خصوص علما و روحانيون شد. علما و مراجع عظام، بازاريان، اصناف،...

خـاطـرات احمـد احمـد (7)

خـاطـرات احمـد احمـد (۷)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى ديدار با حضرت امام خمينىاوج‏گيرى مخالفتها با لايحه «انجمنهاى ايالتى و ولايتى» موجب آشنايى من با نام حضرت امام شد. از آن روز من عاشق و شيفته اين پير فرزانه شدم. برادرم مهدى اين راه را بهتر از من رفت، زيرا او با عضويت در هيئتهاى مؤتلفه، خود را كاملاً تحت انقياد و اطاعت رهبر مردمى انقلاب درآورده بود و به دفعات توانسته بود به محضر ايشان برسد و از رهنمودهاى او بهره...

خـاطـرات احمـد احمـد (6)

خـاطـرات احمـد احمـد (۶)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى گريز از تحريمهدف انجمن حجتيه، مبارزه با بهاييت بود و براى نيل به اين هدف از روشهاى خاص خود استفاده مى‏كرد. انجمن از سياسى شدن افراد عضو به شدت جلوگيرى مى‏كرد و سعى داشت كه موجبات ناراحتى حكومت را فراهم نسازد. گرچه در آن روزها كه فرقه ضاله بهاييت با سرعتى زياد به اشاعه افكار انحرافى خود مى‏پرداخت و مبارزه با آن يك ضرورت بود، ولى اين همه واقعيت نبود؛ چراكه سرمنشأ...

خـاطـرات احمـد احمـد (5)

خـاطـرات احمـد احمـد (۵)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى بغضهاى تركيدهتقليد از حضرت امام خمينىپس از فوت آيت‏الله العظمى بروجردى، رژيم شاه تلاش وافرى كرد تا اعلميت آيت‏الله حكيم را در عراق رسميت بخشد و به اين ترتيب قدرت مذهبى را به بيرون از مرزها بكشد؛ ولى وجود آيت‏الله خمينى و مسائلى كه در روزهاى بعد به وجود آمد عبث بودن اقدامات و پيش دستيهاى رژيم را ثابت كرد.در سال 1341 زمانى كه دولت اسدالله علم لايحه‏اى به نام...

خـاطـرات احمـد احمـد (4)

خـاطـرات احمـد احمـد (۴)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى اعتصاب معلمين و قتل دكتر ابوالحسن خانعلىدر سال تحصيلى 40 ـ 1339 براى بار دوم پشت ميز كلاس ششم دبيرستان نشستم. در ارديبهشت ماه سال 1340 يك اعتراض فرهنگى در سطح جامعه به رهبرى محمد درخشش صورت گرفت. در ادامه اين اعتراض، معلمين به دليل كمى حقوق و شرايط بد اقتصادى در ميدان بهارستان اجتماع كرده دست به اعتصاب زدند.روند اعتصاب و تظاهرات رو به تندى گذاشت، درنتيجه بين معلمها و...

خـاطـرات احمـد احمـد (3)

خـاطـرات احمـد احمـد (۳)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى اولين تجربه زنداننمره قبولى براى دانش‏آموزان در سالهاى اول تا پنجم دبيرستان 7 و براى سال ششم 10 بود. در سال تحصيلى 39 ـ 1338 من شاگرد كلاس ششم بودم كه متوجه يك نارضايتى عمومى در سطح دانش‏آموزان شدم كه تبديل به يك حركت و تظاهرات صنفى شد.آموزش و پرورش در اطلاعيه‏اى اعلام كرد كه نمره قبولى براى دانش‏آموزان پنجم دبيرستان و به پايين، نمره 10 است. اين خوشايند دانش‏آموزان...

خـاطـرات احمـد احمـد (2)

خـاطـرات احمـد احمـد (۲)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى         دوران كودكى و تحصيلات ابتدايىوقتى كه هفت ساله شدم همراه برادرم محمود كه از نظر ذهنى و روانى بيمار بود، به مدرسه فروردين كه در همان محل بود مراجعه كرده و در كلاس اول نام نويسى كرديم.به خاطر بيمارى برادرم لازم بود كه من هميشه كنارش باشم. وضعيت محمود به نحوى بود كه بايد هرلحظه كسى در كنارش مى‏ماند حتى شبها بايد يكى از اعضاى خانواده كنار او استراحت...

خـاطـرات احمـد احمـد (1)

خـاطـرات احمـد احمـد (۱)به کوشش: محسن کاظمیانتشارات سوره مهردفتر ادبيات انقلاب اسلامى اشارهانقلاب اسلامى ايران مرهون مجاهدتها و تلاشهاى انسانهاى بى‏شمارى است كه سكوت شامگاهى را با خروش و بانگ ظلم‏ستيز خود شكستند و با خون خود، خواب مستانه را از چشمان نظام شاهنشاهى ربودند.اين كتاب نقل وقايع و خاطراتى آشنا و غريب است از كسانى كه به دنبال نور رفتند و براى آن بهايى سنگين پرداختند. و نيز صحبت از كسانى است كه در مه گرفتار آمدند و به بيراهه رفتند و سر به سراب...

خـاطـرات احمـد احمـد

شماره گذشته آخرین بخش از برگزیده خاطرات محمدرضا حافظ‏نیا را از نظر گذراندیم. شماره بعد اثر تازه‏ای ‏پیش روی شما قرار خواهد گرفت. این اثر در زمان انتشار خود در نزدیک به پانزده سال پیش گامی بدیع در عرصه خاطره‏نگاری مبارزان انقلاب اسلامی بود.  اثری که تلاش کرده بود با نگاهی حرفه‏ای ‏از منظر تاریخ شفاهی به خاطرات پیش از انقلاب اسلامی یکی از مبارزان مسلمان بپردازد. به اعتراف مرکز اسناد انقلاب اسلامی در معرفی کتاب سازمان مجاهدین خلق با انتشار این کتاب...
...
55
...
 

اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی- 91

شما نمی‌دانید آن پسرک چه کرد و در مقابل آن ده نفر کماندوی ما چه حرکتی کرد ـ با اینکه تنها و غریب بود. برایتان گفتم که آن سرباز بیچاره به طرف پسرک نشانه رفت. پسرک دیگر گریه نمی‌کرد. او مردانه ایستاده بود و با چشمان باز به لوله تفنگی که به طرفش نشانه رفته بود نگاه می‌کرد. پس از لحظه‌ای سکوت صدای رگبار در بیابان طنین انداخت و گرد و خاک زیادی در اطراف پسرک به هوا برخاست. من به دقت ناظر این صحنه بودم. وقتی گرد و غبار فرو نشست پسرک هنوز سرپا ایستاده، خیره نگاه می‌کرد. از تعجب و حیرت کم مانده بود قلبم از کار بایستد. چطور چنین چیزی ممکن بود. پسرک ایستاده بود و با چشمان روشن و درشتش نگاه می‌کرد.