مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 18
کاربردهای زبان بدن(2)
حرکت سر، نشانه علاقهمندی به گفتوگو و توجه به سخنان مصاحبهشونده است. همچنین نشان میدهد، منظور طرف مقابل را درک کردهاید. برخی افراد به صورت طبیعی عادت دارند هنگام گوش دادن به سخنران یا طرف مقابل، سرشان را تکان دهند. شما هم سعی کنید این کار را انجام دهید. در عین حال باید از حرکتهای بیش از حد و هیجانی هم اجتناب ورزید. هرگز در این مورد افراط نکنید و دائماً سرتان را تکان ندهید.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 17
کاربردهای زبان بدن(1)
در یادداشتِ گذشته گفته شد که مصاحبهگرِ تاریخ شفاهی باید با تکنیکهای ارتباطی آشنا بوده و برای مدیریت بهتر مصاحبه به خوبی از آنها بهره ببرد. یکی از این تکنیکهای ارتباطی، زبانِ بدن است. اکنون به مواردی از تأثیر زبان بدن که رعایت آنها در طول مصاحبه ضروری است اشاره میشود.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 16
زبان بدن و اهمیت آن
مصاحبهگرِ تاریخ شفاهی باید با تکنیکهای ارتباطی آشنا بوده و برای مدیریت بهتر مصاحبه از آنها به خوبی استفاده کند. یکی از این تکنیکهای ارتباطی، زبانِ بدن (Body Language) است. زبان بدن و یا ارتباط غیرکلامی، بخش عمدهای از ارتباطات روزانه افراد را تشکیل میدهد. این روش که از آن با عنوان «تنگفتار» نیز یاد میشود، گاهی واضحتر و تأثیرگذارتر از ارتباط کلامی است...مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 15
پرسش، چگونه مطرح شود؟
چگونگی طرح پرسش، همواره یکی از دغدغههای ذهنی مصاحبهگران بوده است. هستند مصاحبهگرانی که با وجود در اختیار داشتن دهها پرسش خوب، موفق به طرح برخی از آنها نشده و یا پاسخ لازم را دریافت نمیکنند. زیرا عدم طرح درست و بههنگامِ پرسشها میتواند آسیبی جدی به روند مصاحبه وارد کند.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 14
پرسش نمونه
در یادداشت گذشته به برخی ویژگیهای پرسش خوب اشاره شد. در این قسمت برای روشن شدن بیشتر موضوع، نمونههایی از انواع پرسش را ملاحظه میفرمایید. در این مجموعه، معادل پرسشهای بد، پرسشهای خوب بیان شده تا مخاطب، مقایسهای بین این دو گونه داشته باشد. بدیهی است در مواردی برای رسیدن به پاسخ، باید از چند پرسش استفاده کرد.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 13
پرسش خوب
مصاحبه تاریخ شفاهی اگر چه متکی به تکنیکهای ارتباطی است، اما هدف اصلی آن نه برقراری ارتباط که رسیدن به اطلاعات و محفوظات راوی است. در چنین فرآیندی هر چه پرسش دقیقتر و هدفمندتر باشد، پاسخها نیز کاملتر خواهد بود.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 11
توجیهات پیش از مصاحبه
در یادداشتهای گذشته تصریح شد که دو طرف مصاحبه باید یکدیگر را شناخته و درک روشنی از طرح مورد نظر داشته باشند. تا این شناخت حاصل نشده، نمیتوان مصاحبه را آغاز کرد. به همین دلیل باید اهداف طرح و حدود موضوعها و پرسشها را مشخص کرده و پیش از مصاحبه درباره آنها با راوی به توافق رسید. در حقیقت یکی از وظایف مصاحبهگر این است که نگرانیها و دغدغههای احتمالی راوی که ممکن است بر مصاحبه و کیفیت آن تأثیر بگذارد را برطرف کند.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 10
اتاق مصاحبه
اجرای مصاحبه به عنوان یک فعالیت مهم فرهنگی که از ابعاد مختلف علمی و هنری و تاریخنگارانه برخوردار است، نیازمند محلی مناسب است. شاید مصاحبههای رسانهای و گزارشهای خبری را بتوان در هر محلی برگزار کرد. حتی یکی از اولویتهای اینگونه مصاحبهها اجرای آن در محل وقوع خبر و یا نزدیکترین مکان به رخداد اصلی است. به همین دلیل شرایط محیطی در اینگونه مصاحبهها چندان شباهتی با شرایط محیطی در مصاحبههای تاریخ شفاهی ندارد.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 9
چگونگی حضور در محل مصاحبه
نحوه حضور در محل مصاحبه مرحله دیگری از مراحل کار است که تأثیر زیادی در شیوه برخورد راوی با محقق دارد. این مهم در اولین دیدار اهمیت بیشتری پیدا میکند، زیرا این جلسه پایه گفتوگوهای بعدی خواهد بود و هرچه مصاحبهگر تلاش کند تا این جلسه را بهتر شروع کرده و به شکل مناسبتری مدیریت کند، در ایجاد انگیزه و جلب نظر راوی برای تداوم گفتوگوها مؤثر خواهد بود.مصاحبه تاریخ شفاهی و ضرورتهای آن - 8
تجهیزات و لوازم مورد نیاز
مصاحبه تاریخ شفاهی به تجهیزات و لوازمی نیاز دارد که محقق موظف است پیش از عزیمت به محل مصاحبه نسبت به تهیه و آمادهسازی آنها اقدام نماید. اگر مصاحبه صوتی و یا تصویری است، باید تجهیزات مناسب و مطلوب را از قبل تهیه کند. در این زمینه نکاتی را باید رعایت کرد که به برخی از آنها اشاره میشود....
10
آخرین مطالب
پربازدیدها
اسرار جنگ تحمیلی به روایت اسرای عراقی-49
دو ساعت از زخمی شدنم گذشته بود. هوا کمکم روشن میشد. همچنان مشغول خواندن قرآن بودم. تنهایی و زخم را فراموش کرده بودم. ناگهان متوجه شدم دو نفر از سربازان شما در فاصله نسبتاً زیادی به طرفم میآیند. خوشحال شدم. جان تازهای گرفتم و با تمام قوا فریاد زدم. هر چه فریاد میکردم آنها نمیشنیدند. بالاخره هم مسیرشان را تغییر دادند و به طرف دیگر رفتند.






